مجموعه داستان

پادشاهی همه جا

پادشاهی همه جا داستانهای کوتاه   مرد فقیری به شهری وارد شد، هنوز خورشید طلوع نکرده بود و دروازه شهر باز نشده بود. پشت در نشست و منتظر شد، ساعتی…

داستان جالب «غذا خوردن‌ آلمانی‌»

داستان جالب «غذا خوردن‌ آلمانی‌» داسنانهای جالب   سوپ‌ جو را روی‌ میز گذاشته‌ بود. آقای‌ رَت‌ که‌ به‌ سوپ‌خوری‌ زل‌ زده‌بود رو به‌ میز خم‌ شد و گفت‌: «این‌…