اسیری که دشنام داد ولی پادشاه دعا شنید
اسیری که دشنام داد ولی پادشاه دعا شنید حکایت های آموزنده پادشاهی قصد کشتن اسیری کرد. اسیر در آن حالت ناامیدی شاه را دشنام داد. شاه به یکی از…
اسیری که دشنام داد ولی پادشاه دعا شنید حکایت های آموزنده پادشاهی قصد کشتن اسیری کرد. اسیر در آن حالت ناامیدی شاه را دشنام داد. شاه به یکی از…
پادشاهی همه جا داستانهای کوتاه مرد فقیری به شهری وارد شد، هنوز خورشید طلوع نکرده بود و دروازه شهر باز نشده بود. پشت در نشست و منتظر شد، ساعتی…
داستان جالب «غذا خوردن آلمانی» داسنانهای جالب سوپ جو را روی میز گذاشته بود. آقای رَت که به سوپخوری زل زدهبود رو به میز خم شد و گفت: «این…