حکایت

عالم کتک خور

عالم کتک خور داستان «عالم کتک خور»   مرحوم شیخ_جعفر_کاشف_الغطاء از بزرگ‏ترین فقیهان عالَم تشیّع بوده است، در حدّى که علماى بزرگ شیعه از قول او نقل کرده ‏اند که…

حسادت یا حماقت

حسادت یا حماقت داستان حسادت   روزی پادشاهی ولخرج هنگام عبور از سرزمینی با دو دوست جوان ملاقات کرد. این دو دوست بینوا که تا آن زمان با گدایی امرار…

کسادی بازار

کسادی بازار داستانهای جالب   یکی از فرزندان شیخ رجبعلی خیاط می‌گوید: روزی مرحوم مرشد چلویی معروف خدمت جناب شیخ رسید و از کسادی بازارش گله کرد و گفت: داداش!…

لیلی و مجنون

لیلی و مجنون لیلی و مجنون   مجنون در عشق لیلی می‌سوخت. دوستان و آشنایان نادان او که از عشق چیزی نمی‌دانستند گفتند لیلی خیلی زیبا نیست. در شهر ما…

حکایت جالب «گوشت و گربه»

حکایت جالب «گوشت و گربه» حکایت آموزنده   مردی زن فریبکار و حیله‌گری داشت. مرد هرچه می‌خرید و به خانه می‌آورد، زن آن را می‌خورد یا خراب می‌کرد. مرد کاری…

حکایت «عاقبت، گرگ زاده گرگ شود»

حکایت «عاقبت، گرگ زاده گرگ شود» حکایت «عاقبت، گرگ زاده گرگ شود»   گروهی دزد غارتگر بر سر کوهی، در کمینگاهی به سر می بردند و سر راه غافله ها…

حکایت «صیاد سبزپوش»

حکایت «صیاد سبزپوش» حکایت های جالب پرنده‌ای گرسنه به مرغزاری رسید. دید مقداری دانه بر زمین ریخته و دامی پهن شده و صیادی کنار دام نشسته است. صیاد برای اینکه…

سلام با طعم نفت

سلام با طعم نفت داستانهای کوتاه   یکی از بزرگان میگفت: ما یک گاریچی در محلمان بود، که نفت می برد و به او عمو نفتی می گفتند. یک روز…

خیاط دزد

خیاط دزد حکایت های مثنوی معنوی قصه‌گویی در شب، نیرنگهای خیاطان را نقل می‌کرد که چگونه از پارچه‌های مردم می‌دزدند. عده زیادی دور او جمع شده بودند و با جان…

عابد و جوان

عابد و جوان داستانهای آموزنده   روزی حضرت عیسی (ع) از صحرایی می گذشت. در راه به عبادت گاهی رسید که عابدی در آنجا زندگی می کرد. حضرت با او…