توضیحات
دانلود کتاب صلیب سربی pdf
معرفی کتاب:(صلیب سربی)
(صلیب سربی)روزی که مادرم مرد، من و کشیش او را در کفنی خاکستری رنگ پیچیدیم و به کلیسای روستا بردیم. بار سنگینی نبود. زنده که بود، لاغر و کوچک اندام بود؛ مرگ او را ضعیفتر و کوچک اندامتر هم کرده بود.(صلیب سربی)اسمش اَستا بود.(صلیب سربی)از آنجا که کومهی ما در حاشیهی روستاست، من و کشیش جسد او را از کورهراهی ناهموار به قبرستان بردیم. بارانی سریع و بیوقفه زمین را گلآلود و چسبنده کرده بود. هیچ پرندهای…