توضیحات
تمدن در لغت و اصطلاح
تعریف تمدن
کلیاتى درباره تمدن و تمدن اسلامى
تمدن اسلامى شامل دو جنبه است
تمدن اسلامى ، میراث مشترک
اسلام، امپراتورى عظیم (۲)
حقیقت یک چیز بیش نیست: تمدن اسلامى
ویژگیهاى تمدن اسلامى
ویژگیهاى تمدن اسلامى(۲)
. مبانى تمدن اسلامى
یکتاپرستى
عدالت
آزادى
تبادل علمى در تمدن اسلامى
۱٫ جایگاه دانش در اسلام
۱٫جایگاه والاى دانش
۲٫ مقام والاى دانشمندان
مقام والاى دانشمندان
عالم و دانشجو در پاداش سهیماند
هدف علم در اسلام
تبادل علمى در تمدن اسلامى
نهادهاى علمى و آموزشى در تمدن اسلامى
مسجد- مدرسه
مدرسه
کتابخانه
رصدخانه
فرهنگستان
جامعه مشترک المنافع علمى در تمدن اسلامى
جامعه مشترک المنافع علمى
تبادل علمى در تمدن اسلامى
انتقال علوم به جهان اسلام
عصر طلایى تمدن اسلامى
تلاشهاى علمى مسلمانان سه ویژگى دارد
نهضت ترجمه
کانونهاى انتقال دانش جهانى به تمدن اسلامى
نهضت ترجمه
نهضت ترجمه
سرچشمههاى اصلى
۱- علوم هندى
علوم ایرانى
نقش ایرانیان
علوم یونانى
نخستین آورندگان دانش پزشکى
نقش جنگهاى صلیبى
نقش سیسیل
اسپانیا و نقش آن در انتقال علوم اسلامى
انتقال علوم اسلامى
ترجمه آثار اسلامى
هنر و معمارى در تمدن اسلامى :
خوشنویسى
اصول ویژه -خوشنویسى
اصول ویژه- ۲
انواع بناهاى اسلامى
علوم در تمدن اسلامى
شمارش علوم
جغرافیدانان اسلامى
پزشکى
پزشکى
فیزیک
صنعت و فناورى در تمدن اسلامى
بازرگانى در تمدن اسلامى
سرگذشت انسان از معبر تمدنها مى گذرد» و «تمدنها در طول تاریخ در شکل دادن به هویت بشر گستردهترین نقش را داشتهاند.» امروزه تمدن به سند تاریخىِ فرهنگ ملل تبدیل گشته و نزد آنان از اهمیتى ویژه برخوردار است؛ و کمتر ملّتى را مىتوان یافت که نسبت به مواریث خود تعصب نورزد؛ زیبایى، و قدمتش را به رخ دیگر ملل نکشد و براى حفظ و نگهدارى آنها مبالغى هنگفت هزینه نکند
فرهنگ نویسان براى واژه تمدن معانى زیر را نوشتهاند: «شهرنشینى»، «اسالیب شهرنشینى گزیدن»، «به زىّ شهرنشینان درآمدن»، «فرهیختگى». این معانى ناظر بر بیرون آمدن انسان از حالت بربریت و وحشىگرى یعنى نخستین شرط و مرحله تمدن است؛ در حالى که امروزه ازتمدن معانى یاد شده مراد نیست و این واژه صورت اصطلاحى را به خود گرفته که مفاهیم زیر از آن اراده مىگردد
– تمدن عبارت است از؛ تلاش براى آفریدن جامعه اى که کل بشریت بتواند با همنوایى در کنار یکدیگر و به منزله اعضایى از یک خانواده کامل و جامع در درون آن زندگى کنند.تمدن جنبه مادی و کلی رادر برمی گیرد و فرهنگ جنبه معنوی را و جزیی تر است .
– نظمى اجتماعى که در نتیجه وجود آن، خلاقیت فرهنگى امکانپذیر مىشود و جریان پیدا مىکند. در تمدن چهار رکن اساسى را مىتوان تشخیص داد که عبارتند از:
۱- پیشبینى و احتیاط در امور اقتصادى۲- سازمان سیاسى۳- سنن اخلاقى۴- کوشش در راه معرفت و بسط هنر.
– تمدن بر مجموع فعّالیتهاى عینى، فنى و اطلاعاتى جامعه اطلاق مى گردد . فرهنگ، امور ذهنى مانند دین، فلسفه و هنر را در برمى گیرد.
در یک تعریف کلى «فرهنگ به مجموعه آداب و عادات و اندیشهها و اوضاعى اطلاق مىگردد که گروهى از مردم در آن شرکت دارند و از نسلى به نسل دیگر انتقال پیدا مىکند.» اما به باور برخى دانشمندان، در عین حالى که این دو واژه به حوزه معناشناختى واحدى تعلق دارند و مفاهیم اساسى یکسانى را منعکس مىکنند، ولى به طور کامل معادل یکدیگر نیستند.
و………..