57% تخفیف!

دانلود پکیج آموزش ویدیوئی و صوتی دوره کشف قوانین زندگی

قیمت اصلی تومان550,000 بود.قیمت فعلی تومان239,000 است.

توضیحات

دانلود کشف قوانین زندگی

ضرورت این دوره

دوره کشف قوانین زندگی، درباره قوانین حاکم بر زندگی ما صحبت می کند. قوانینی که تمام اتفاقات زندگی مان را مدیریت می کند. خواه ما از این قوانین آگاه باشیم یا خیر!

دوره کشف قوانین زندگی،  درباره “علم باور ساختن”، صحبت می کند. در واقع، حوزه ای که استاد عباس منش در آن فعالیت دارد و سالها انرژی، زمان، هزینه و اشتیاقش را صرف تحقیق، پیرامون شناختن این علم و کسب مهارت در آن نموده، “علم باور ساختن” نام دارد.

“علم باور ساختن”، یعنی “توانایی ساختن باورهای قدرتمند کننده” به وسیله کنترل ذهن. کنترل ذهن سخت ترین کار دنیاست. البته به این معنا نیست که امری غیر ممکن است یا کسب این علم، نیازمند استعداد و توانایی خاصی است.

بلکه همه افراد، پتانسیل کسب این علم را دارند.

کسب این علم به منزله توانمندی در کنترل افکار است و از آنجا که تمام اتفاقات زندگی تو، بازتابی است از افکار و باورهایت، در حقیقت کسب این علم به منزله توانایی در کنترل زندگی است.

شاید ۱% از مردم جهان در این زمینه از توانایی قابل قبولی برخوردارد باشند. اینها همان عده قلیلی هستید که به خاطر درک قوانین حاکم بر زندگی، متعهد شده اند تا جهادی اکبر برای کنترل ذهن شان به راه انداخته و باتکرار و تمرین و ممارست، هر بار در این امر مسلط تر شوند. به همین دلیل تنها عده قلیلی از آدمها تا این حد موفق اند.

دانلود کشف قوانین زندگی

علم باور ساختن، به زبان ساده اینگونه تعریف می شود:

تمام اتفاقات زندگی تو (آدمهای اطرافت، شغلت، شرایط مالی ای که در آن هستی، خانه ای که در آن زندگی می کنی، وضعیت سلامتی ات، میزان رضایت یا عدم رضایتی از این شرایط داری و…) توسط باورهایت خلق می شود.

راه تغییر هر کدام از این شرایط، فقط و فقط تغییر باورهاست و راه تغییر باورها، کنترل افکار است و کنترل افکار یعنی توانایی نگاه کردن به مسائل، به گونه ای که شما را به احساس بهتر برساند.

علم باور ساختن، به شما توانایی جهت دهی به افکارت را می آموزد به گونه ای که به احساس بهتر برسی. زیرا احساس بهتر، یعنی فرکانس بهتر و بیشتر ماندن در فرکانس بهتر، یعنی شکل دادن به باور قدرتمند کننده تر و باورهای قدرتمند کننده تر همیشه خود را به شکل شرایط مالی، سلامتی و رابطه ای زیباتر در زندگی ات نشان می دهند.

بنابراین، ضرورت، خرید دوره کشف قوانین زندگی نیست، بلکه ضرورت کسب این علم و اجرای آن در عمل است. علمی که به شما چگونگی کنترل زندگی ات و نحوه خلق شرایط ات را می آموزد.

عاملی حیاتی تر از کنترل افکار، در زندگی ما وجود ندارد.

وقتی در جهانی زندگی می کنیم که زبان داد و ستدمان با آن “باور” است و در هر لحظه به باورها و کانون توجه ما واکنش نشان می دهد، نمی تواند موضوعی ضروری تر از مراقبت از کانون توجه مان، و کسب “علم باور ساختن” وجود داشته باشد.

افراد زیادی نتوانسته اند لزوم شناخت این علم و کسب آن را درک نمایند زیرا باورهای محدود کننده شان به آنها اجازه نمی دهد که حتی تصور نمایند که تمام اتفاقات و شرایط زندگی شان، از گذشته تا کنون، توسط خودشان خلق شده.

نمی توانند باور کنند که در تمام لحظات، زندگی آنها در دست باورها و کانون توجه خودشان بوده و تک تک خواسته ها یا ناخواسته هایی که در زندگی شان تجربه نموده اند و شرایطی که الان در آن هستند به وسیله باورهای خودشان خلق شده است.

زیرا ذهن آنها یک عمر تلاش کرده تا آنها را متقاعد کند که چیزی در دست آنها نیست و  قدرتی برای تغییر چیزی در زندگی شان ندارند.

ذهن آنها یک عمر تلاش کرده تا همه چیز را شانسی و اتفاقی جلوه دهد و آنها را به این نتیجه برساند که همه چیز توسط عواملی بیرون از آنها کنترل می شود. به همین دلیل آنها در تمام عمر، به جای تمرکز بر استفاده از توانایی ای به نام “ساختن باورهای قدرتمند کننده” و خلق شرایط دلخواه شان به کمک آن باورها،  به دنبال یافتن مقصری برای شرایط نادلخواه شان گشته اند.

به همین دلیل آنها یک عمر به جای تکیه بر توحید و توانایی هایی که خداوند به آنها در خلق زندگی شان داده، به عواملی بیرون از خود وابسته و مشرک شده اند.

اما مهم نیست که اهمیت شناخت “علم باور ساختن” را درک نمایی یا خیر، مهم نیست که قصد کسب مهارت استفاده از این علم در زندگی ات را داشته باشی یا خیر!

در هر صورت، شرایط زندگی شما هر لحظه با باورهایت خلق می شود. جهان هر لحظه به کانون توجه ات پاسخ می دهد و هر لحظه به مسیری هم جنس با باورهایت هدایت می شوی.

“علم باور ساختن” می گوید:

ساختن باور، یک الگوی یکسان دارد. یعنی همان فرمولی که می توان از آن برای باورهای قدرتمند کننده درباره ثروت استفاده نمود، با استفاده از همان فرمول نیز می توان باور درباره سلامتی، درباره تجربه رابطه ای عاشقانه، درباره داشتن رابطه ای زیبا با خداوند و دریافت الهامات و … استفاده نمود.

“دوره کشف قوانین زندگی”، شامل تمرینات پیشرفته و راهکارهایی عملی است که در هر جلسه ارائه می شود و اجرای آن تمرینات و گوش دادن مداوم به آن آموزه ها، قدم به قدم این علم را به شما می آموزد و شما را رهبر زندگی خودتان می گرداند.

به گونه ای که کم کم به جایی می رسید که به قول قرآن:

“ان اقول، کن فیکون” را تجربه می کنید.

به همین دلیل، “علم باور ساختن”، حیاتی ترین دانشی است که باید آن را آموخت و در عمل اجرا نمود.

 

تو برنامه نویس زندگی خودت هستی. فرکانس ها و باورهایت، همان کدهای برنامه نویسی اند که تو برای خلق شرایط کنونی ات به کار برده ای. اما خیلی از این کدها ناآگاهانه نوشته شده اند زیرا نه قوانین زندگی را می دانی و نه شیوه استفاده از این کدها را.

همانگونه که ایجاد یک امکان خاص در اپلیکشن مثل اجرای یک ویدئو یا امکان برقراری تماس تلفنی یا ارسال یک صدای ضبط شده و …، نیاز به نوشتن یک کد خاص دارد، ایجاد یک شرایط خاص در زندگی مثل: درآمد بیشتر، مشتری های بیشتر، روابط عاشقانه تر، سلامتی بیشتر و … نیز نیاز به ایجاد یک فرکانس و باور خاص دارد و قرار است در دوره کشف قوانین زندگی”، نحوه نوشتن این کدهای خاص را بیاموزی.

این دوره بر پایه تمریناتی است که اولاً زبان برنامه نویسی مورد نیاز برای نوشتن شرایط دلخواه در زندگی ات را به تو می آموزد. ثانیاً نحوه خلق کدهای ساده تر و کوتاه تر و انعطاف پذیر تری را می آموزد که به شما امکان تحقق بخشیدن به هر ایده ی به ظاهر غیر ممکن و تغییر هر شرایط به ظاهر سخت و غیر ممکنی را به شما می بخشد.

زیرا ما در جهانی قانونمند زندگی می کنیم که مبتنی بر باور و فرکانس است. طبق قوانین این سیستم، جهان به فرکانس ها پاسخ می دهد. یعنی فرکانس های غیر قابل مشاهده (فکر، توجه، نگرش) را تبدیل به اتفاقات و شرایطی هم جنس با اساس آن فرکانس ها نموده و وارد دنیای فیزیکی و قابل مشاهده می نماید.

همانگونه که یک برنامه نویس به خاطر درک زبان برنامه نویسی و آموختن قوانین این عمل، قادر است با نوشتن کد مربوطه و اجرای آن، امکان مد نظرش را برای اپلیکیشن خود ایجاد نماید، تو نیز به عنوان برنامه نویس زندگی ات، اگر زبان داد و ستد خود با جهان یعنی “زبان فرکانس” را درک نمایی و علم برنامه نویسی زندگی ات یعنی “علم باور سازی” را بیاموزی، می توانی شرایط دلخواه را در زندگی ات خلق نمایی.

همانگونه که هرچه برنامه نویس به خاطر تمرین و ممارست بسیار، بر کدهای برنامه نویسی مسلط تر شده و می تواند با نوشتن کدهای کوتاه تر و ساده تر، امکانات خلاقانه و مفید تری بیافریند و مسائل بیشتری را در اپلیکیشن خود حل نماید و ایده های به نظر غیر ممکنی را عملی نماید، شما نیز می توانی با کشف قوانین زندگی و درک و تسلط بر آنها، آرزوهای بیشتر و رویاهای به نظر غیر ممکن تری را محقق نمایی.

“دوره کشف قوانین زندگی”، به شما کمک می کند تا با شناخت بهتر نحوه عملکرد قوانین زندگی و شناخت ارتباط میان باورها و اتفاقات زندگی، بتوانی پیش بینی نمایی چه فرکانسی چه نتیجه ای را می آفریند:

نتیجه کدام فرکانس ثروت و نتیجه کدام فرکانس قرض و بدهی است.

نتیجه کدام فرکانس عشق است و نتیجه کدام فرکانس جدایی است

نتیجه کدام فرکانس سلامتی است و نتیجه کدام فرکانس بیماری است

نتیجه کدام فرکانس مشتری بیشتر است و نتیجه کدام فرکانس، کسادی در کسب و کار و…

اگر یک برنامه نویس به محض مشاهده اشکال در عملکرد اپلیکیشن خود، هرگز نمی گوید: حتما خدا نخواسته یا مقصر ماجرا را جایی بیرون از کدهای برنامه نویسی اش نمی جوید. بلکه سریعاً به کدهایی رجوع می کند که خودش نوشته و با بررسی و اصلاح آن کد، نتیجه دلخواهش را می آفریند. دلیلش این است که زبان برنامه نویسی و قوانین کامپیوتر را می شناسد و می داند که کار سیستم فقط و فقط اجرای کدهایی است که در آن وارد می شود.

شما نیز به عنوان برنامه نویس زندگی ات، وقتی قوانین زندگی را کشف نمایی و خدا را به عنوان یک انرژی بپذیری که تنها برنامه اش استقرار سیستمی بر جهان است که بدون استثناء، فقط به فرکانس های تو پاسخ می دهد!

یعنی بی آنکه آنها فرکانس را تغییر دهد یا مصلحت، درستی یا نادرستی آنها را بررسی نماید، فقط مثل کامپیوتر آن فرکانس ها را اعمال و خروجی آنها را وارد زندگی ات می نماید، آنوقت مثل آن برنامه نویس دیگر دلیل اتفاقات زندگی ات را در بی عدالتی خداوند یا قیمت دلار یا وضعیت اقتصاد یا خانواده ، همسر و شرایطی که در آن بزرگ شده ای نمی دانی، بلکه اگر اشکالی را در اپلیکیشن زندگی ات مشاهده نمایی، راه برطرف کردنش را ، تغییر و دستکاری کدهایی به نام باورها و فرکانس هایت می دانی و در جهت اصلاح آنها اقدام می کنی.

اینها تفاوتهای درک یا عدم درک قوانین زندگی است.

بنابراین، اولین قدم برای تبدیل شدن به برنامه نویسی توانا برای خلق شرایط دلخواه به کمک کدهای مناسب، درک و پذیرفتن مهم ترین قانون زندگی است که می گوید:

“من با باورها و فرکانس هایم این زندگی را خلق نموده ام”

سید حسین عباس منش

یک نکته بسیار مهم!

قبل از شروع، مهم است که فایل مقدمه این دوره را گوش داده باشی و تمریناتش را انجام دهی تا آماده ورود به جلسات این دوره شوی. زیرا این دوره بر پایه تمریناتی است که در هر جلسه ارائه می شود و شرط ورود به جلسات بعدی، انجام تمرینات جلسات قبلی است.

جلسه اول شامل:

مدت زمان جلسه: ۱ ساعت و ۲۲ دقیقه

حجم فایل تصویری: ۶۶۲ مگابایت
چرا در لحظه آخر همه چیز خراب می شود؟

چرا با اینکه باورهایی قدرتمند کننده ای ساخته ام، نشانه های خواسته هایم را می بینم، احساسم خوب و ذهنم آرام است، اما نتیجه نهایی به شکل بهبودی که در اوضاع مالی، روابط و سلامتی ام می خواهم، وارد زندگی ام نشده؟

چرا در لحظه آخر، مشتری خرید خود را لغو کرد؟

چرا در همان لحظه ای که قرار بود قرار داد امضا شود و پول به حسابم واریز شود، همه چیز به هم ریخت، قرار داد منحل شد، اوضاع اقتصادی به هم ریخت، دلار آنقدر بالا رفت که همه چیز نابود شد؟

این یکی از مهم ترین معماهای معادله باورهاست که مدت ها ذهن من را نیز مشغول ساخته بود. خصوصاً زمانی که به شدت روی ذهنم به منظور ساختن باورهای ثروت آفرین کار می کردم، با این معما مواجه بودم.

یادم می آید، باورهای قدرتمند کننده ای درباره فراوانی، احساس لیاقت و … ساخته بودم و نشانه های آن را در زندگی ام می دیدم، تغییرات را احساس می کردم و در جهت آن باورها اقداماتی انجام داده بودم. در یک کلام، به هر شکل که حساب و کتاب می شد، قانون باید عامل می کرد و طبق قانون، نتیجه این تغییرات باید به شکل ثروت و درآمد های بیشتر وارد زندگی ام می شد. اما اینطور نبود!

کد برنامه درست است اما چرا برنامه اجرا نمی شود؟

موضوع این جلسه، ارائه راهکارهایی اساسی و دائمی برای این نوع مسائل است. همان مسئله ای که افراد بسیار زیادی را در مرحله ای از مسیر پیشرفت متوقف ساخته است.

وقتی در جایی از مسیر توقف می کنید که به قول شما قانون برای شما عمل نمی کند، علتش این است که مانع اصلی ( که یک باور محدود کننده نا محسوس است)، میان آنهمه باورهای خوب، قابل شناسایی نیست. اما مثل یک ترمز در حال کار کردن است و وظیفه اش این است که که در آخرین لحظه، مانع نتیجه نهایی شود.

برای درک بهتر، مسئله را با مثال برنامه نویسی شرح می دهم:

فرض کن برای ایجاد یک امکان خاص مثل نشان دادن یک تصویر یا پخش یک موزیک و … کد آن را نوشته و اجرا می کنی اما هیچ اتفاقی رخ نمی دهد. دوباره و ده باره کد را بررسی می کنی اما کد هیچ اشکالی ندارد و باید عمل کند! اما چرا؟!

یک برنامه نویس که قانون کد و زبان برنامه نویسی را خوب بشناسد، در این مواقع، هرگز شک نمی کند که شاید این زبان برنامه نویسی فقط تا اینجا عمل می کرد، بلکه مطمئن است چیزی در کد از قلم افتاده و مسئله ای از زیر چشمش رد شده است.

بنابراین وقتی خط به خط کد را بررسی می کند، متوجه می شود در خط آخر این کد، یک کد شرطی نوشته شده با این دستور که: اگر کد بالا به مرحله اجرا رسید، بلافاصله سیستم را خاموش کن!

مانعی که مرا متوقف ساخته بود نیز مثل چنین کدی بود. یعنی از یک طرف ثروت را می خواستم و باورهای قدرتمند کننده ای برایش ساخته بودم، اما از طرف دیگر، از کودکی به خاطر فیلم هایی که در مدح فقر و مذمت ثروت ساخته شده بود، انشاهایی که نوشته شده بود(علم بهتر است یا ثروت)، شاهان و فرعون هایی که نماد ظلم و ستم و رابین هود های فقیر که نماد عشق بودند و …، این باور که “ثروت مرا از خدا دور می سازد”، آنچنان نامحسوس در تار و پود وجود من نفوذ کرده بود که چهره ی یک مانع را نداشت.

اما وقتی مسیر را ریز به ریز بررسی و هر حدس و گمانی را ریزبینانه بررسی نمودم. متوجه مانعی شدم که مثل یک ترمز عمل می کرد. باورهای ثروت آفرین جدید، در کار بودند وعمل می کردند اما نتایج آن باورها پشت سدِّ باور محدود کننده ای به نام “ثروت مرا از خدا دور می سازد و از من آدم بدی می سازد” جمع شده بود و این ترمز در حکم همان کدی بود که وظیفه اش این بود:

به محض ورود ثروت به زندگی ام، مانع آن شود تا مرا از تبدیل شدن به آن آدم ثروتمند ظالم، نجات دهد و مصون نگه دارد.

در نتیجه با وجود آن باورها و قدم ها و نشانه ها، همیشه اوضاع به گونه ای پیش می رفت که آن اقدامات به نتیجه مالی ختم نشود.

اما وقتی توانستم این مانع را شناسای و حذف نمایم، در فاصله زمانی اندکی، همان کارهای قبلی به نتیجه نشست و ثروت از طریق همان فعالیت هایی وارد زندگی ام شده که مدت ها آنها را انجام داده بودم اما نتیجه ای در بر نداشت .

پروسه ای که صرف یافتن دلایل منطقی و نشانه هایی برای نقض این باور انجام دادم، برای من زیاد طول کشید اما ارزشش را داشت زیرا فرمولی را در باور سازی به من آموخت که همیشه از آن استفاده می کنم.

الان دیگر به محض اینکه خواسته ام مشخص می شود، بیشتر از آن که به دنبال ساختن باوری قدرتمند کننده باشم، به دنبال پیدا کردن موانعی هستم که موجب شده نتیجه باورهای قدرتمند کننده ام که ورود نعمت ها و خواسته ها به صورت طبیعی به زندگی ام است را نبینم.

زیرا قرار است جهان به خواسته هامان پاسخ دهد و قرار است آنها به شکل طبیعی وارد زندگی ما شوند.

این جلسه بسیار مهم است.

تمرینات این جلسه، مهارت در پیدا کردن موانعی را به شما یاد می دهد، که مثل یک ترمز مانع به ثمر نشستن باورهای قدرتمند کننده تان می شود.

زیرا ترکیب باورهای قدرتمند کننده و موانع آن باورها در کنار هم، یعنی ترکیب گاز و ترمز و نتیجه اش همانگونه که ماشین را از حرکت باز می دارد، مانع ورود نتایج به زندگی شما می گردد.

وقتی ترکیبی از یک خواسته و تضاد آن در ذهنت باشد، کار آن ناخواسته، لغو نتایج فرکانس های خواسته در آخرین مرحله است.

در نتیجه، در آخرین لحظات، تلاش هایت به ثمر نمی نشیند

آن قرار داد تا پای معامله می رود اما امضا نمی شود

آن چک نوشته می شود اما پاس نمی شود

آن پول به حسابت واریز نمی شود

در آخرین لحظه اوضاع به شکلی پیش می رود که آن رابطه زیبا با یک اشتباه از هم می پاشد

و مثال های زیادی که در زندگی ات مشاهده می کنی.

راهکار این مسئله این نیست که شدت بیشتری پایت را روی پدال گاز فشار دهی، بلکه لازم است پایت را از روی ترمز برداری.

اما شناسایی تمرمز ها، نیاز به مهارت دارد زیرا این ترمز ها آنقدر نامحسوس کار می کنند و آنقدر مخفی هستید که نمی توانی آنها را شناسایی نمایی.

در این جلسه نحوه شناسایی این موانع و حذف آنها از مسیر، مفصلا توضیح داده شده است. اما مهم ترین پیشنیاز این مهارت، شناخت و درک عمیق موضوعات جلسه اول است و تنها راهش نیز انجام تمرینات این جلسه و تکرار آگاهی های این جلسه است به گونه ای که جزئی از وجودتان شود.

یک نکته مهم:

انجام تمرینات این جلسه بسیار حیاتی است. در هنگام انجام تمرینات، بارها و بارها فایل این جلسه را گوش دهید و آنجا که زنگ هایی در وجودتان به صدا در می آید را با دقت آنها را بررسی نمایید. زیرا موانع دقیقاً همان جا هستند.

می توانید نحوه عملکردتان برای انجام این تمرین را با سایر دوستان در این صفحه به اشتراک گذاشته و از انرژی جمعی این فضا و نوشته های سایر دوستان، برای شناخت بهتر موانع ذهنی ای که بر سر راه خواسته های تان هست، ایده و راهکار کسب نمایید.

جلسه دوم شامل:

مدت زمان جلسه: ۱ ساعت و ۵۴ دقیقه

حجم فایل تصویری: ۹۵۰ مگابایت

حجم فایل صوتی: ۱۸۰ مگابایت
در اولین جلسه شما اصل و اساس جهان و رابطه تان با این اصل را فهمیدید و دانستید که شما برنامه نویس زندگی خود هستید.

به کمک آموزش ها و انجام تمرینات دومین جلسه این دوره، فهمیدی در کنار باورهای قدرتمند کننده ای که برای رسیدن به یک خواسته مشخص ساخته ای و اقداماتی که در راستای آن باورها انجام داده ای، موانعی وجود دارد که مثل یک ترمز، مانع جاری شدن نتایج آن باورها شده.

یعنی موجب شده طبق انتظار شما از قوانین و باورهایی که ساخته ای، هنوز آن خواسته در زندگی ات نباشد. بنابراین، قدم مهمی که در جلسه دوم برداشته شد، کسب مهارت در تشخیص صحیح موانع بود. موضوعی که مهم ترین کار زندگی شماست.

برای اینکه این مهارت (توانایی در تشخیص صحیح موانع)، جزئی از باورها و عادت رفتاری ات شود، لازم است جلسات اول و دوم این دوره را با ایمان ۱۰۰% بپذیری و اجرا نمایی. منظورم ایمانی است که قطعاً به عمل منجر شود

زیرا شناخت موانع ریز به این راحتی قابل تشخیص نیست و نیاز به ابزار پیشرفته ای به نام خودشناسی دارد. رسیدن به خودشناسی، یعنی اینکه بتوانی تشخیص دهی چه فرکانس و نگرشی چه نتیجه ای می آفریند و اولین قدم برای رسیدن به خودشناسی از پذیرش اصل و اساسی شروع می شود که در جلسه اول این دوره آموختی.

تشخیص صحیح موانع یعنی: پیمودن ۹۰% از مسیر

جستجوی موانع و دلایل تحقق نیافتن خواسته ها در باورها، یعنی پیمودن ۹۰% از مسیر. این نقطه ای است که ۹۰% از افراد هیچگاه به آن نخواهند رسید زیرا نمی توانند بپذیرند که خودشان خالق زندگی شان هستند و خداوند زندگی آنها را در دست خودشان و فرکانس های شان قرار داده است.

زیرا نجواها همیشه هستند. اما لحظاتی که می توانی این اصل را با یقین و بدون هیچ تردیدی به یاد آوری که: من خالق اتفاقات هستم، می توانی با دلایل منطقی، ذهنت را خاموش و مسیر را ادامه دهی. دوباره پیش بروی. هرچه این اصل که “من شرایط را رقم می زنم”، بیشتر در تار و پود وجودت رخنه کند، باورهایت قدرتمند کننده تر و موانع کمتر می شود در نتیجه سرعت طی شدن مسیر بیشتر و سرعت طی شدن تکامل شما نیز بیشتر می شود.

یادآوری دوباره یک اصل مهم:

ممکن است بپرسید ساختن باورهای قدرتمند کننده مهم تر است یا شناسایی موانعی که سدّ راه این باورها می شود؟

در واقع خلق خواسته، نتیجه توامان انجام ۳ کاری است که در زیر ذکر شده است. در طی جلسات دوره کشف قوانین زندگی، مهارتی را به صورت کامل کسب خواهید نمود که ترکیبی از این ۳ مورد است و شما را تبدیل به برنامه نویس شایسته ای برای زندگی ات می سازد اگر، آموزه ها و تمرینات هر جلسه را جدی بگیری:

ساختن باورهای قدرتمند کننده
شناسایی موانع نشأت گرفته از باورهای محدود کننده
حذف آن موانع.

اگر می توانستی ببینی که چه نعمت ها و برکت هایی که حاصل باورهای قدرتمندکننده و تثبیت شده ی شماست، پشت سد موانع نشأت گرفته از باورهای محدود کننده در ذهن تان مانده و به خاطر این موانع نتوانسته در زندگی ات جاری شود، آنوقت حتی یک لحظه را هم هدر نمی دادی و با شور و اشتیاقی سوزان تمام تعهد، اراده و تمام وجودت را به خدمت می گرفتی تا آن موانع را برداری و آن نعمت ها را در زندگی ات جاری سازی.

دوره کشف قوانین زندگی به شما کمک می کند تا موانع اصلی را از میان صدها حدس و گمانی تشخیص دهی که نجواهای ذهنت همواره تلاش می کند تا به واسطه تشخیص غلط این موانع، شما را از مسیر گمراه کند. یعنی شما را سرگرم عواملی بیرونی و غیر موثر نماید که نتیجه اش فقط خارج شدن از مسیر خواسته است.

به همین دلیل است که افراد زیادی به دنبال مقصر ناخواسته ها در شرایط اقتصادی جامعه، یا خانواده یا شهر و کشوری که در آن رشد کرده ند و … می گردند.

اما دوره کشف قوانین زندگی مثل یک مانیتور نصب شده روی ماشین زندگی شماست که در هر لحظه بازخودرهای از نحوه عملکرد این خودرو را به شما می دهد و قبل از بروز هر ایرادی که ممکن است مانع از ادامه حرکت شود، به شما درباره مانع اصلی و حل آن اخطار می دهد.

کار جلسه سوم، آموختن چگونگی حذف موانع شناسایی شده است. در این جلسه با بررسی چندین مورد از تمرینات دوستان که در بخش نظرات این دوره موانع ذهنی شان درباره چند خواسته را نوشته اند، چگونگی حذف موانع شرح و فرمولی مشخص در این باره به شما آموزش داده می شود.

می توانید با تکرار فرمول الگویی که برای حذف این موانع به کار رفته، هر مانعی را از سر راه هر خواسته ای حذف نمایید. تاکید می کنیم که انجام تمرینات و تکرار فایل صوتی جلسات به کرّار، بسیار مهم است تا این الگو جزئی از عادت های رفتاری شما و باورهای تان شود.

اولین نمونه مورد بررسی:

خواسته:

یکی از خواسته های من این است که از شریکم جدا شده و به صورت مستقل کسب و کارم را اداره کنم. با اینکه این خواسته را به شدت دارم اما هر بار اوضاع به گونه ای رقم خورد که این اتفاق به تعویق بیفتد.

موانع شناسایی شده:

۱ . در حوزه سلامتی:

من به اندازه کافی سلامت نیستم و فکر می کنم به خاطر این مسئله باید یک آدم سالم شریک من باشد تا بتواند در مواقعی که من توانایی مدیریت کسب و کار را ندارم، او این کار را انجام دهد

۲ . توانایی ارتباطات:

من فکر می کنم که توانایی خوبی در ارتباطات ندارم در نتیجه نیاز به شریکی دارم که در این باره بسیار از من بهتر است و می تواند با استفاده از این توانایی، مشتری های را جذب کند یا قرار دادهای سودآور را امضا کند و موجب رونق و برکت کسب وکار شود

۳ . توانایی مالی

کسب و کار من برای رشد و ادامه روند سوددهی، نیاز به پشتوانه مالی دارد و اگر در هر زمان به خاطر کمبود سرمایه و کمبود پول نتوانم ادامه دهم، داشتن یک شریک می تواند در مواقع لازم بخشی از این سرمایه در گردش را تأمین کند.

در طی این جلسه، ریشه های این موانع پیدا و سپس راهکارهایی منطقی که الگوی یکسانی دارند و از قانون و اصل یکسانی تبعیت می کنند، برای حذف موانع، آموزش داده می شود. کار شما تکرار این الگوها و استفاده از آنها درباره حذف هر مانعی است.

هرچه در طی این جلسات پیش می روی و متعهد تر تمرینات را انجام می دهی و آگاهی های هر جلسه را بارها می شنوی، بیشتر خودت را می شناسی و بیشتر رابطه میان باورهایت و نتایج زندگی ات را پیدا می کنی و بهتر می دانی که چه باوری چه نتیجه ای را رقم می زند. در نتیجه قدم به قدم برنامه نویس ماهر تری برای زندگی ات شده و کدهای کم اشتباه تری می نویسی و باورهای قدرتمند کننده تری می سازی و موانع را راحت تر و سریع تر شناسایی و حذف می نمایی.

جلسه سوم شامل:

مدت زمان جلسه: ۱ ساعت و ۲۸ دقیقه

حجم فایل تصویری: ۷۰۵ مگابایت

حجم فایل صوتی: ۷۴ مگابایت
کار این جلسه بررسی ریشه ای چند مانع است که ۹۹% از ما ایرانی ها درگیر آن هستیم. به گونه ای که هرجا با مسئله ای مواجه می شویم، اگر خوب دقت کنیم، رد پایه این موانع را به وضوح خواهیم یافت. اما این ترمز های ریشه دار، اغلب آنقدر مخفی است که به این سادگی قابل شناسایی نیست.

خیلی مهم است که موانع به صورت ریشه ای حل شود. تمریناتی که دوستان در جلسات قبل انجام و در بخش نظرات این صفحه نوشته بودند، این موضوع را نشان می داد که آنها مانع را یافته و راه حلهایی نیز برایش ساخته بودند اما راه حل های آنها فقط برای همان مسئله ای بود که در آن لحظه با آن برخورد داشتند. فارغ از اینکه این مانع در سایر جنبه های زندگی شان نیز ریشه دوانده که آنها از این موضوع غافلند.

به محض برخورد با یک مانع ذهنی در پیش روی خواسته، اگر دقیق بررسی نمایی، خواهید فهمید بسیاری از موانعی که شناسایی می کنی، تنها یک شاخه از درختی است که شاخه های بسیار دیگرش در سایر جنبه های زندگیت نیز هست که می توانی آثارش را در برابر سایر خواسته هایت در سایر جنبه های زیدگیت ببینی. درست است که این شاخه را قطع کرده ای، اما راه بر طرف کردن این مانع، ریشه کردن کردن این درخت است.

این جلسه راهکارهایی اساسی برای حل ریشه ای موانعی دارد که رد پای آنها در همه مسائل مان دیده می شود.

قبل از پرداختن به این راه حل ها، لازم است موضوع مهمی را به یاد آوریم که دانستن و به کار گرفتنش خیلی از این موانع را خود به خود حل می کند:

شما موجودی هدفمند آفریده شده ای و جهان شما به واسطه ی هدف های شما معنا می گیرد. هدف داشتن، مهم ترین عامل شادی درونی است و شادی درونی مهم ترین عامل تجربه زندگی ای طبیعی است. یعنی زندگی ای که سلامتی، استقلال مالی و آرامش همراه هر لحظه اش است.

یعنی یکی از ریشه های اساسی خیلی از مسائل، بی هدف بودن یا بی انگیزه شدن در برابر اهداف است. این موضوع در دو صورت پیش می آید:

ممکن است فردی به خاطر رسیدن به خواسته های بسیار، دچار بی انگیزگی شود
ممکن است فردی به خاطر نرسیدن به خواسته هایش با وجود تلاش های بسیار، دچار ناامیدی و بی انگیزگی شود

جسم شما خیلی سریع به این احساس واکنش نشان داده و خودش را در قالب بیماری ظاهر می کند.

بنابراین یادت باشد به محض مشاهده کوچکترین نشانه ناسلامتی، از خودت بپرسی من در چه فضای فرکانس ای هستم؟

چه هدف ها و انگیزه هایی دارم؟

چه برنامه های مشخصی برای فردا دارم؟

زیرا اگر هدف بعدی ات مشخص نباشد، اگر قدم بعدی را مشخص نکرده باشی، از مسیر اصلی خارج می شوی و جهان شما را سرگرم مسائل و موانع بیهوده ای می کند که تا به خود می آیی خود را در حلقه محاصره ناخواسته هایی تمام نشدنی می بینی. از یک ماجرای ناخواسته، درگیر ماجرای ناخواسته دیگری می شوی. از این بیماری خلاص شده و دچار بیماری دیگری می شوی. این مشکل را حل می کنی، دچار مسئله ناخواسته دیگری می شوی. زیرا قانون این است که جهان خودش را در اطراف هدف های شما شکل می دهد و اگر هدفی نداشته باشی، جهان شما در اطراف بی هدفی تان، سرگردان می کند.

منظور از هدف، خواسته ای است که آنقدر وجودت را سرشار نماید که برنامه ای برای رسیدن به آن هدف تدارک ببینی و قدمی برایش برداری. به گونه ای که هر روز از شوق برداشتن یک قدم دیگر در آن مسیر، بیدار شوی.

زیرا اصلا مهم نیست آن خواسته چقدر بزرگ باشد، بلکه مهم این است که شما چقدر شور و شوق و انگیزه برای رسیدن به آن خواسته می توانی داشته باشی و تا چه می توانی این انگیزه را حفظ کنی.

در حقیقت رسیدن به هدفهای بزرگی که وجود شما را پر از انگیزه و اشتیاق می کند، بسیار امکان پذیر تر از اهداف کوچک و دست یافتنی ای است که برایش هیچ انگیزه ای نداری. زیرا توانایی ها شما تمام نشدنی است. گسترش شما همیشگی است و هیچ حد و مرزی بر آن متصور نیست.

فقط کافی است باورهای هماهنگ با هر هدفی را بسازی و موانع ذهنی و ترمز ها را از پیش روی آن اهداف برداری، آنگاه است که می خواهی و برآورده می شود.

کلید مهمی که همواره باید به یاد داشته باشید این است که اگر هیچ مانع ذهنی درباره هدفت نداشته باشی، باید به محض واضح شدن هدف، آن هدف در زندگی تان ظاهر شود.

خوشبختی یک مسیر است که در راستای قدم هایی که با انگیزه و شور و شوق برای رسیدن به خواسته هایت برمی داری تجربه می شود.

در این جلسه می آموزی که چگونه شور و شوق و انگیزه هایت را بیدار نگه داری. زیرا تنها زبان برنامه نویسی برای نوشتن کدهای خواسته هایت، شور و شوقی است که با باورهای قدرتمند کننده همراه می شود

جلسه چهارم شامل:

مدت زمان جلسه: ۱ ساعت و ۱۱ دقیقه

حجم فایل تصویری: ۵۷۲ مگابایت

حجم فایل صوتی: ۶۲ مگابایت
آنچه در تک تک جلسات دوره کشف قوانین زندگی، ارائه می شود، آگاهی های خالص و ناب از قوانینی است که درک و اجرای آن قوانین، لازمه خلق زندگی دلخواه است.

اما به این معنا نیست که ما همه آن آگاهی را درک می کنیم زیرا پیشینه فرکانسیِ متفاوت هر کدام از ما که حاصل زندگی در خانواده و فضای فکری ای متفاوت بوده، قطعاً تأثیر زیادی بر میزان درک ما از آگاهی های خالص این دوره می گذارد.

به عبارت دیگر، هر کدام از ما هر بار به اندازه ظرف مان وجودمان، از این آگاهی ی خالص، برداشت می کنیم و سپس به اندازه ای که همین میزان درک را درعمل به کار می بریم، آن ظرف را رشد و دوباره آماده درک کاملتری از این آگاهی می شویم.

درک این آگاهی ها، یک پروسه تکاملی است و روند این پروسه، برای هر کدام از ما متفاوت است. زیرا همه ما، هم از نظر طرز فکر و فرکانس و هم از نظر تغییر فرکانس، شیوه منحصر به فرد خود را داریم. بنابراین یک روش یکسان برای همه ما به منظور تغییر آن باورها وجود ندارد.یک تمرین خاص برای همه ما وجود ندارد. نباید یک نسخه خاص برای همه ما پیچیده شود.

بنابراین، حالا که یک شیوه خاص و یکتا برای تغییر باورهای همه افراد وجود ندارد، کار شما، یافتن یک تمرین خاص برای تغییر باوهایت نیست، بلکه مهم ترین مسئولیت شما، ساختن هزاران تمرین مخصوص به خودت، به کمک میزان درکی است که از آگاهی های جلسات این دوره داشته ای.

مهم ترین مأموریت شما، گسترش ظرف وجودت به وسیله ایجاد باورهای قدرتمند کننده تر، به کمک درک و اجرای آگاهی هایی است که در این دوره ارائه شده است.

بنابراین، در دستورالعمل ساختن زندگی دلخواه به کمک آموزش های این دوره، ۲ عامل نقش بسیار مهم را ایفا می کند:

نقش دوره کشف قوانین زندگی به عنوان آگاهی هایی خالص از قوانین خداوند
نقش شما به عنوان برنامه نویس زندگی تان

نقشش دوره کشف قوانین زندگی، آگاه ساختن شما از ساز و کار جهان هستی و توضیح مفاهیم مهمی است که لازمه ساختن زندگی دلخواه است. مفاهیم و قوانین مثل:

فرکانس چیست؟

خدا کیست؟

جهان چه قوانینی دارد؟

مراوده ما با جهان از چه طریق است؟

رابطه ما با این قوانین به چه شکل است؟

باورها چگونه شکل می گیرند؟

خواسته ها چگونه شکل می گیرند؟

ترمزها و موانع پیش روی خواسته ها چگونه ایجاد می شوند و چگونه می توان آن ها را از پیش روی خواسته ها برداشت؟

در واقع نقش خداوند و سیستمی که او بر جهان مقرر نموده، مثل نقش زبان برنامه نویسی است که محیط و قوانین یکسانی دارد اما قطعاً هر فردی می تواند در این محیط، الگوریتم ها و کدهای مختص خود را بنویسید.

به عبارت دیگر، به تعداد آدمهایی که از این زبان برنامه نویسی استفاده می کنند، بی نهایت الگوریم و کد برای رسیدن به یک نتیجه و منظور خاص وجود دارد که آن کدها به اندازه میزان درک آن برنامه نویس از این زبان برنامه نویسی و این محیط برنامه نویسی می تواند ساده و کوتاه یا پیچیده و طولانی باشد. دوره کشف قوانین زندگی، بر این مورد تأکید بسیار زیادی دارد.

اما مهم تراز همه، نقش شما به عنوان فردی که تصمیم گرفته برنامه نویس زندگی اش باشد و زندگی دلخواهش را در تمامی جنبه ها خلق نماید، این است که اول از همه مسئولیت ساختن شیوه شخصی خودت را به منظور درک و اجرای این آگاهی ها در زندگی ات بپذیری و از خودت بپرسی:

حالا که جهان این سازو کار را دارد، من چگونه از این ساز و کار به نفع خواسته هایم استفاده کنم؟

حالا که این زبان برنامه نویسی وجود دارد، من چگونه به کمک شناخت این زبان، کد خواسته هایم را در فضای این برنامه بنویسم و اجرا نمایم؟

چگونه سوء برداشت هایم را درباره قوانین اصلاح نمایم؟

در یک کلام، به جای انتظار برای اینکه دیگران به شما تمرین بدهند، خودت یک دستگاه تمرین ساز برای خودت شو و برای درک و اجرای هر تک تک آگاهی های این دوره، تمرینات شخص ات را با توجه به خواسته هایت بساز.

زیرا راه موفقیت تان این است که: مسئولیت استفاده از آگاهی های این دوره را به عهده بگیری. باید مسئولیت تلاش برای درک اصل و اساس مهمی که در این دوره آموزش داده شده و هماهنگ شدن با آن را به عهده بگیری و با گوش دادن دوباره، به هر جلسه، دوباره یک تمرین جدید برای خودت بسازی.

زیرا آگاهی های این دوره،دریای بیکرانی از آگاهی ناب و خالص است که شما هر بار به اندازه ظرف ذهنی ات از آن برداشت می نمایی

اما هر بار که یک تمرین را طراحی و انجام می دهی، به ذهنت تسلط بیشتری می یابی و ظرف وجودت را بزرگتر می کنی. به همین دلیل وقتی دوباره به همین دوره و همین جلسه برمی گردی، آگاهی هایی را درک می کنی که گویی قبلاً نشنیده بودی و به شیوه ای تمرین برای خودت می سازی که قبلاً اصلا ایده ای برایش نداشتی!

دلیل اینکه یک هفته ، یک ماه، یک سال یا ۱۰ سال بعد که این دوره را گوش می دهی، آگاهی هایی را درک می کنی که درهای جدیدی از نعمت و برکت را به زندگی ات می گشاید این است که، با هر بار تلاش ذهنی برای درک این آگاهی ها، ظرفت بزگتر می شود و وارد مدار بالاتری می شوی که با سطح بالاتری از این آگاهی ها هم فرکانس می شوی که لازمه خواسته های جدید توست.

و هیچ حدی برای رشد ظرف ما وجود ندارد. به اندازه ای که این ظرف رشد می کند، اصل درک می شود و به همان اندازه نیز باورها و ایمانت قوی تر ونعمت های بیشتری به سمت ات جاری می شود.

راه رشد ظرف وجود شما از مسیر تلاش های ذهنی شما برای درک بهتر این اصل و اساس، به کمک تأمل در رفتار و عملکردهایت و سنجش میزان انطباق عملکردت با میزان درکی است که از آن اصل داشته ای. سپس به اندازه ای که می توانی آنچه درک نموده ای را اجرا نمایی، ظرف وجودت را رشد می دهی و به همان اندازه، سهم بیشتری از درک این آگاهی خالص و ناب میابی.

بنابراین از مثالها، الگوها و اصولی که در این جلسه و تمام این جلسات می آموزی، تمریناتی برای تبدیل این آگاهی ها به عادت های رفتاری برای خودت بساز و اجازه بده تا فرکانس های جدیدت کار کنند و افکار جدیدت قدرت بگیرند و خروجی خود را به شکل احساس خوب، آرامش، نعمت های بیشتر، توحید در عمل و… نشان دهند

یادت باشد که خیلی مهم است که اعتبار این نتایج را به باورهایت و در نگاه وسیع تر به خداوندی بدهی که به تو اجازه داده تا خالق زندگی خودت باشی

جلسه پنجم شامل:

مدت زمان جلسه: ۱ ساعت و ۴۳ دقیقه

حجم فایل صوتی: ۷۰ مگابایت

نکته بسیار مهم: این جلسه فقط به صورت فایل صوتی است
تمام معمارها، پزشکان، خوانندگان، هنرمندان، موسیغی دان ها، ورزشکاران، طراحان، برنامه نویس ها، مهندسان، و … از یک رده و سطح آموزشی یکسان کار را آغاز می کنند، اما چرا هر کدام در سطوح مختلفی قرار می گیرند و نتایج و تجارب متفاوتی می آفرینند؟

چرا عده ی زیادی در همان سطح معمولی حرفه ی خود باقی می مانند، برخی کمی بهتر از معمولی، برخی متوسط و عده ی اندکی جزو نفرات اول آن حوزه شده و تغییراتی وسیع در سراسر جهان رقم می زنند؟

چه عاملی تعیین کننده چنین اختلافی است در حالیکه نقطه شروع همه، از یک سطح بوده است؟!

داستان از این قرار است که:

همه ما وقتی به دنیا می آییم، یک لوح پاک هستیم. سپس در مسیر زندگی، با تضادهایی برخورد می کنیم. بعضی ها در برخورد با آن تضاد، از عهده کنترل ذهن شان برمی آمده و می توانند از آن تضاد به نفع خود استفاده کنند. این گروه، به مدار بالاتری رفته و مابقی، در همان مدار قبلی می مانند.

این اتقاق همچنان و همیشه ادامه می یابد زیرا هدف تضاد، سَرند کردن افراد در مدار های مختلف و صعود افراد به یک مدار بالاتر است.

هر فردی می تواند داستان هایی از تضادهای سنگین داشته باشد که در مسیر زندگی با آن مواجه شده است. برخی آنها را دلیل تمام موفقیت های کنونی شان می دانند و برخی آن را شروع شکست های پی در پی خود می شمارند

این تضادها برای همه رخ می دهد. قیافه کریه و آزار دهنده تضاد موجب می شود، در آن لحظات، ذهن چنان نجوایی به پا کند و تمام ایمان، امید، اعتماد به نفس ات را به گونه ای از بین ببرد که گویی هرگز وجود نداشته است.

اما چه ویژگی ای سبب می شود که فرد بتواند تمرکز خود را از آن تضاد بردارد و به احساس بهتر برسد؟! خواه آن تضاد مربوط به مسائل مالی باشد، خواه از دست رفتن رابطه ای عاشقانه، خواه در از دست دادن یک عزیز و …

چه ویژگی ای سبب می شود که فرد بتواند نگاه خود را به مسئله ای که برای همه دردناک است به گونه ای تغییر دهند که از هم نپاشند و ایمان و امیدو شور و شوق و انگیزه اش را برای ادامه حرکت در مسیر اهدافش حفظ کند؟

پاسخ این است که آن عامل، فقط و فقط توانایی کنترل ذهن نام دارد. بزرگترین حد از توانایی که یک انسان می تواند کسب نماید، توانایی کنترل ذهن در لحظاتی است که با تضادها مواجه می شود.

تفاوتی افرادی که در حوزه کاری و کیفیت زندگی در بالای هرم قرار گرفته اند، با آنها که در قاعده هرم هستند، تفاوت نگرش به آن تضادها و توانایی کنترل ذهن در برخورد با تضادهای مشابه بوده است. زیرا تضادها همانقدر که انرژی برای تخریب دارند، همانقدر هم قدرت سازندگی و رشد دارند.

جهان به وسیله تضادها رشد می کند. این برنامه خداوند است.اما تنها افرادی موهبت رشد و پیشرفت را دریافت می کنند که از عهده کنترل ذهن شان در مواقع برخورد با تضادها برآنید و هیچ چیز از این عادلانه تر نیست.

به قول قرآن:

وَ لَنَبْلُوَنَّکُم بِشىَ‏ءٍ مِّنَ الخْوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَ الْأَنفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّابرِینَ(۱۵۵)

الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَهٌ قَالُواْ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ(۱۵۶)

أُوْلَئکَ عَلَیهْمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَ رَحْمَهٌ وَ أُوْلَئکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ(۱۵۷)

مسلما همه شما را به چیزى از ترس، گرسنگى، کاهش اموال و نفوس و محصولات آزمایش مى‏کنیم، و بشارت بده به صابرین. (۱۵۵)

آنان که چون مصیبتى به ایشان رسد گویند ما از آن خداییم و به سوى او باز مى‏گردیم. (۱۵۶)

درود و رحمت پروردگار بر آن گروه باد. آنها هدایت شدگانند. (۱۵۷)

هر تضادی که با آن برخورد می کنیم، بیش از قدرت تخریب، قدرت سازندگی با خود به همراه دارد. و تنها عاملی که موجب استفاده از نیروی سازنده ی تضاد می گردد، توانایی کنترل ذهن است. توانایی که موجب می شود بتوانی خودت را به نیروی وصل بدانی که همه راه حلها در دست اوست و در احساس بد نمانی و مرتباً خود را به احساس بهتر نزدیک نمایی.

آنوقت انرژی سازنده ی آن تضاد به کمک تو آمده و شما را از قبیله، گروه و جامعه ای که با آن هم مدار بودی، جدا ساخته و وارد مدار بالاتری می کند.

این روند آن چیزی است که ما آنرا اختلاف طبقاتی نامیده ایم!

مرز میان آرامش و نگرانی، مرز میان جسارت و ترس، مرز میان ایمان و تردید، مرز میان، ثروت از فقر، مرز میان عشق و وابستگی، مرز میان استقلال مالی و مشکلات همیشگی مالی توانایی در کنترل ذهن است.

توانایی کنترل ذهن، کسب کارهای حرفه ای را از کسب و کارهای معمولی جدا می کند. آنجا که یک مسئله با ظاهر فاجعه بار، موجب رشد و گسترش یک شرکت و سازمان می شود و همان مسئله سازمان دیگر و کسب و کار دیگری را به کلی فرو می پاشد، این توانایی نقش عظیم خود را نمایان می سازد.

برخورد با تضادها اجتناب ناپذیر است. این خاصیت جهان مادی است. اما تصمیم با شماست که بر انرژی مخرب تضاد متمرکز شوی یا بر انرژی سازنده ی آن؟!

زیرا اگر در چنین لحظاتی بتوانی به وسیله توانایی کنترل ذهن، از عهده ی آن تضاد برآیی به گونه ای که به احساس بهتر برسی، چنان پاداشی می گیری که قابل مقایسه با کل پیشرفت های زندگی ات تا آن لحظه نیست. حل هر تضاد، چنین پاداشی به تو می بخشد.

فقط مسئله این است که چقدر می توانی در لحظات برخورد با تضادها، نمونه حقیقی آنچه خداوند “اناالله و انا علیه راجعون” می داند، باشی تا بشارت، صلوات، رحمت و هدایت نیرویی را دریافت نمایی که به شکل یک تضاد در زندگی ات ظاهر شده تا تو را هدایت و رشد دهد؟!

آگاهی های این جلسه، مهم ترین اصل موفقیت و پیشرفت در هر جنبه و هر برهه از زندگی ات را به تو می آموزد.

این آگاهی ها را جدی بگیر و به وسیله آنها، توانایی کنترل ذهن را بیاموز، برایشان وقت بگذار و بسیار آنها را تکرار کن تا جزئی از شخصیت ات شود. زیرا تنها راه صعود تو به مدارهای بالاتر زمانی است که می توانی از عهده ی تضادها برآیی و این کار تنها زمانی رخ می دهد که مهارت کنترل ذهن را آموخته باشی و تکامل خود را در این باره طی نموده باشی.

سایر موضوعاتی که در این جلسه آموزش داده شده است:

بهایی که باید برای تحقق اهداف، پراخته شود.

فرمول کلی ساختن استقلال مالی از انجام کار مورد علاقه

مروری کامل بر قانون فرکانس و نحوه پیمودن فاصله فرکانسی میان شما و خواسته تان

چگونه تشخیص دهیم که در حال حرکت به سمت خواسته مان هستیم یا در حال دور شدن از آن (نحوه شناسایی فرکانس ها)

نحوه کنترل ذهن در لحظاتی که برخورد با تضادهای سخت، رسیدن به احساس بهتر را غیر ممکن ساخته است.

نحوه مدیریت تضادها و استفاده از انرژی سازنده آنها

جلسه ششم شامل:

مدت زمان جلسه: ۲ ساعت و ۲۱ دقیقه

حجم فایل صوتی: ۱۲۴ مگابایت

حجم فایل صوتی: ۱.۱ گیگابایت
این جلسه حاوی آگاهی هایی است درباره نحوه شناسایی تضادها، نحوه شناسایی ترمز ها، نحوه شناسایی مسیر صحیح خواسته ها، نحوه تشخیص الهامات و شنیدن پیام الهاماتی که در طی حرکت برای ساختن زندگی بهتر، به ما گفته می شود.

همچنین به توضیح مفصل دو موضوع حیاتی در مسیر خواسته می پردازد:

درک مفهوم هدایت
درک مفهوم ترمز های ذهنی

در متن زیر به توضیح اجمالی نکته کوچکی از آگاهی های این جلسه پرداخته شده است.

قانون ابدی جهان این است که تمام اتفاقات زندگی ما حاصل باورها و فرکانس های خودمان است. به همه ما توانایی خلق اتفاقات زندگی مان با فرکانس های خودمان داده شده است.

اما این “خود” معجونی است از باورهایی که حاصل ارتباط ما با جامعه، دوست، پدر و مادر، فرهنگ و محیط اطراف ماست و ساختاری را در ذهن هر کدام از ما ساخته که مجموعه ای است از فرکانس خواسته ها و ناخواسته ها.

هیچ فردی در جهان، فرکانس های ۱۰۰% خالص ندارد که مطلقاً به سمت خواسته ها متمایل باشد. بلکه فرکانس های همه افراد ترکیبی است از فرکانس خواسته ها و ناخواسته ها.

کار ما این است که فرکانس های مان را به بیشتر به سمت خواسته ها متمایل نماییم. و این کار شامل:

تمرین برای توانا شدن در کنترل ورودی های ذهن به منظور رسیدن به احساس بهتر

شناخت ترمز های ذهنی و حذف آنها

تلاش آگاهانه برای ایجاد باورهایی که به ما احساس آرامش، اطمینان قلبی و یقین می دهد و پای حرکت مان می شود

و مهم تر از همه، درک مفهوم هدایت در مسیر و حساب کردن روی هدایت و حساب نکردن روی شیوه های عقل و منطق انسانی است. به این معنا که قرار نیست تمام مسیر را بدانم. بلکه قرار است در این مسیر قدم به قدم هدایت شوم.

به خاطر داشتن این دو موضوع مهم در مسیر خواسته، اصلی ترین کار زندگی شماست:

“درک مفهوم هدایت”، کلید واژه ی درک قوانین و دریافت پیام های جهان و دریافت حمایت های خداوند از شما در مسیر زندگی تان است.
درک مفهوم ترمز، کلیدی در دست شما می گذارد که از عهده هر مسئله ای در زندگی ات بر می آیی و با قانون اصلی و ابدی جهان در هماهنگی بیشتری قرار می گیری و بیشتر بر اساس آن قوانین، رفتار می کنی.

زیرا وقتی مفهوم ترمز را درک می کنی، دیگر به دنبال دلیل مسائل، جایی بیرون از خود نمی گردی. بلکه دلیل هر مسئله را جایی در باورهایت می جویی.

همین یک کار، شما را از ۹۵% مردم جهان متمایز می کند. زیرا مفهوم ترمز زمانی به داد شما می رسد که با معمایی پیچیده درباره خواسته ای مواجه می شوی که باید رخ می داده و به هیچ عنون نمی توانی جوابی قانع کننده برای عدم تحقق اش پیدا کنی.

زیرا در جایی از مسیر، متوجه می شوی با اینکه همه چیز ظاهراً درست است، باورهایت با خواسته ات هماهنگ است، به اندازه کافی در احساس خوب هستی، تلاش زیادی برای کنترل ذهنت به خرج می دهی، به اندازه کافی بر خواسته ات متمرکز شده ای، اما اثری از آن خواسته نیست.

اما یک جای کار می لنگد و یک چیز با قوانینی که شناخته ای مطابقت ندارد!!

مثل این است که ماشینت کاملا بی نقص است. کیفیت مکانیکی آن بسیار عالی است. موتور خودرو مثل ساعت کار می کند، باکش پر از بنزین است و هیچ مسئله فنی ای ندارد و با هیچ منطقی نمی توانی بپذیری ماشینی با این کیفیت چرا نباید حرکت کند؟!

و غافلی از اینکه یک پایت روی گاز و پای دیگرت روی ترمز است!

برای من، درک مفهوم ترمز، در حکم دریچه ای به سوی مدار جدیدی بود که بارها مرا رشد داد.

“شناخت ترمز های ذهنی و رفع آن”، ایده ای بی نقص است جواب خود را به خوبی داده و آنقدر نتایج شگفت انگیزی در زندگی ام ساخته که مرا به این یقین رساند که مهارت در شناخت ترمز ها و رفع آنها، شاه کلیدی است که ۱۰۰% کنترل زندگی شما را در دست تان قرار می دهد و به گونه ای ظرف وجود تان را رشد می دهد که از تمام مسائل زندگی تان بارها بزرگتر می شوید.

پس این موضوع از بیش از پیش جدی بگیرید.

سوالاتی که در این جلسه پاسخ داده شده است:

آیا تضادهایی که با آنها برخورد می کنیم، ناخواسته هایی هستند که حاصل باورهای محدود کننده اند یا فرصت های شگفت انگیزی هستند که آمده اند تا باعث رشد ما شوند؟

آیا با وجود ماندن در احساس خوب، باز هم با تضادها مواجه می شویم؟

چگونه هدایت های الهی را در مسیر خواسته ها، دریافت کنیم؟

انگیزه ها چگونه شکل می گیرد و چگونه ادامه می یابد؟

چگونه فرکانس های خود را به سمت فرکانس خواسته ها متمایل نماییم؟

پس از وضوح خواسته، چگونه اولین قدم را برداریم؟

توضیحات بشتر جلسه ششم شامل:

مدت زمان جلسه: ۱ ساعت و ۴۷ دقیقه

حجم فایل تصویری: ۸۷۱ مگابایت

حجم فایل صوتی: ۹۱ مگابایت
ذهنت را به این شکل تصور کن که:

در یک طرف ذهن، خواسته هایی است که برای داشتن آنها شور و شوق وافری داری و در سمت دیگرش، معجونی از فرکانس ها و باورهای هماهنگ و ناهنماهنگ با آن خواسته ها وجود دارد. به عبارت دیگر باورهای هیچ یک از ما ۱۰۰% هماهنگ با خواسته های مان نیست.

به میزانی که این معجون به سمت فرکانس ها و باورهای هماهنگ با آن خواسته نزدیک تر است، به همان میزان نیز آن خواسته با سرعت و سهولت بیشتری خلق می شود و برعکس!

هر باور و نگرش هماهنگ با خواسته، گاز نام دارد و هر باور و نگرش ناهماهنگ با آن خواسته، ترمز نامیده می شود.

فرکانس های ما در هر لحظه معجونی از این گازها و ترمز هاست.

در هر صورت، جهان به هر گاز و ترمزی پاسخ می دهد و آنچه در تجربه زندگی ات مشاهده می کنی، حاصل پاسخ جهان به گاز و ترمز هایی است که داشته ای و داری.

این موضوع یک معیار در دستت قرار می دهد که، اگر خواسته شما در تجربه بیرونی ظاهر نشده، دلیلش این است که ترمز هایت درباره آن خواسته، تا آن اندازه ای بیشتر از گازها است که توانسته مثل یک سدّ، نتایج آن گازها را پشت خود جمع و اجازه جاری شدن شان را ندهد.

گاهی خواسته ها فقط به شکل آرزوهایی دور و دراز و رویاهایی ناممکن اند و این یعنی فضای ذهنی ما پر از ترمز های بسیار و گازهایی بسیار اندک و بی رمق است که می توان گفت هیچ گازی وجود ندارد.

گاهی نیز با وجود ساختن گازهای زیاد و پرتوان، باز هم خبری از تحقق خواسته در تجربه بیرونی نیست. دلیلش این است که ترمز هایی هر چند اندک اما بسیار پرقدرت درباره آن خواسته وجود داد که مثل یک سدّ بتنی و بلند، توانسته مانع جاری شدن نتایج آن گازها شود.

اگر به محض شکل گرفتن خواسته ای، خیلی راحت و سریع، وارد تجربه بیرونی ات می شود (مثل دیدن دوستی که به آن فکر کردی. خوردن غذایی که دوست داشتی در آن روز بخوری و…)، به این دلیل است که تقریباً ترمزی در باره آن خواسته نداشته ای.

در هر صورت این ماجرای پشت پرده ی تلاش های شما برای تحقق خواسته هایی است که دارید.

کار شما پیدا کردن و شناختن چنین الگوهای هماهنگ با قوانین زندگی در ذهنت و به کار گرفتن آنها در ماجرای تحقق سریعتر و راحت تر خواسته هایی است که از نظر شما بزرگترند. زیرا برای جهان تحقق یک خواسته کوچک مثل خوردن یک غذای خوشمزه ی خاص، با یک خواسته بزرگتر مثل مهاجرت به یک کشور خاص، هیچ فرقی ندارد. جهان یک الگو داردو آن، پاسخ دادن به گازها و ترمز های شماست. به این معنا که وقتی درباره یک خواسته، ترمزی نباشد، جهان فقط فرکانس گازها را دریافت و در نتیجه آن خواسته خیلی سریع وارد تجربه زندگی ات می شود.

ترمز ها همان مقاومت های ذهنی شما هستند. همان دلایل به ظاهر منطقی ای که ذهن نجواگر شما به عنوان یک سلاح استفاده می کند، تا نخواهی شور و اشتیاق یا تلاشی درباره آن خواسته داشته باشی یا قدمی برایش برداری. بلکه محدودیت هایت را بپذیری و با بی خیال شدن درباره تحقق آن خواسته، خودت را از رنج تلاش بیهوده برای تحقق آن خواسته، خلاص کنی.

راه رهایی از این مقاومت های ذهنی، منطق ساختن، به کمک قوانین بدون تغییر خداوند، به منظور خلع سلاح کردن منطق های ذهن است.

اصل اساسی این قوانین این است:

تمام اتفاقات زندگی شما، بدون شک و بدون استثناء، بازتاب دقیق افکار و باورهای شماست. به این معنا که افکار و باورهایی که نتیجه احساسی اش، آرامش، شور و شوق، یقین، اطمینان قلبی، امید، انگیزه و… است، قطعاً همان گاز یا باورهایی است که با خواسته شما هم جهت و هماهنگ است.

اما افکار و باورهایی که نتیجه احساس اش، ترس، نگرانی، دلهره، تردید، خشم، ناامیدی، حسادت و… است، همان ترمز ها یا باورهای نا هماهنگ و بر خلاف جهت خواسته های شماست.

باورها و فرکانس ها، نتیجه و ساخته دست ورودی های ذهن تان است که در طی زمان و با تکرار، تبدیل به باورهایی بنیادین شده اند و در تمام وجودتان ریشه دوانده و شخصیت شما را شکل داده است.

راه تغییر آن باورها و فرکانس نیز، تغییر ورودی های ذهن تان است. به این معنا که از سیستم عواطف ات کمک بگیر و آگاهانه ذهنت را در معرض اخبار، افکار، ایده ها، راهکارها، الگوها، شنیده ها و داستان هایی قرار بده که نتیجه احساسی اش، شور و شوق، امید، انگیزه، ایمان، یقین، تحسین و در یک کلام احساس خوب است. زیرا تشخیص ورودی های مناسب از نامناسب، وظیفه سیستم عواطف شماست.

این جلسه مهمی درباره تشخیص ترمزهایی اساسی است که ۹۹% ما، منظورم اکثریت جامعه نیست بلکه افرادی است که قوانین را تا حد بسیار خوبی فهمیده اند و تلاش می کنند تا با هماهنگی با آن قوانین زندگی بهتری برای خود بسازند، درگیر آن هستیم.

این جلسه نحوه برداشتن ترمز های اساسی پیش روی خواسته هایی را آموزش می دهد با وجود تلاش های فراوان همچنان محقق نشده است

هرکدام از نمونه های بررسی شده در این جلسه، مثالهایی بارزی از موانعی است که در زندگی تک تک مان وجود دارد. یعنی تمام این ترمزها، نشانه هایی مشابه دارد و راه برداشتن آن ها نیز، فرمول و الگویی مشخص دارد که در این جلسه این الگوها توضیح داده شده است.

تکرار جلسات مربوط به شناسایی ترمزها، راه حلی موثر برای ایجاد مهارت شناسایی ترمز های ذهنی و برداشتن آنهاست.

ارزشش را دارد حتی اگر تمام تمرکز خود را روی پیدا کردن ترمز ها و برداشتن آنها از سر راه خواسته هایت بگذاری. زیرا امکان ندارد ترمز ها برداشته شود اما خواسته محقق نشود. امکان ندارد باورهای شما تغییر کند اما شرایط بیرونی شما تغییر نکند.

جلسه هفتم شامل:

مدت زمان جلسه: ۱ ساعت و ۰۷ دقیقه

حجم فایل تصویری: ۷۸۴ مگابایت

حجم فایل صوتی: ۵۸ مگابایت
بهره برداری از قانون تکامل در مسیر اهداف:

وقتی قانون تکامل و نقش مهم آن در هدایت به مسیر صحیح هدفت را خوب نشناخته باشی، درباره زمان رسیدن به اهدافت، دچار سوء تفاهم بزرگی می شوی.

شما فقط آن ثروت عظیم، آن خانه بزرگ، آن ماشین گرانقیمت و … را می خواهی. تا آن حدّ که برای تو، معنای زندگی به داشتن آن اهداف گره خورده است. به همین دلیل تصمیم گرفته ای لذت بردن از زندگی را موکول به زمانی نمایی که به آن هدف رسیده باشی. برای همین نمی توانی نقش “قانون تکامل” در هدایت تو به مسیر صحیح را درک کنی. در نتیجه آن را فرمول رسیدن به هدف حذف می کنی چون جلوی سرعت تو را می گیرد. به همین دلیل است که گاهی با اینکه حال خوبی داری، با اینکه از انجام کار مورد علاقه ات لذت می بری، اما وقتی میزان پیشرفت خود را با دیگران مقایسه می کنی، نگران می شوی. چون می خواهی با سرعت بشتری پیش بروی تا از قافله دیگران عقب نمانی حتی اگر به قیمت لذت کمتر از مسیر بیانجامد.

وقتی می خواهی خیلی سریع به اهدافت برسی، مثل فردی می شوی که پیش رویش ظرفی ازغذایی لذیذ که به زیبایی تزئین و آراسته شده، وجود دارد.

از یک طرف این فرد بسیار گرسنه است بهگونه ای که نمی تواند به هیچ چیز به جز غذا فکر کند و از طرف دیگر اطرافیانش را مشاهده می کند که ظاهرا قصد شریک شدن در غذایی را دارند که به نظر می رسد حتی به سختی او را سیر می کند. فارغ از اینکه حقیقت این است که قابلمه هایی پر از غذا درست روبه روی اوست اما تمرکز او بر آن ظرف و شدت گرسنگی، مجال دیدن فراوانی غذا را از او گرفته است.

لذا تصمیم می گیرد به جای اتلاف وقت برای لذت بردن از غذا، بر سرعت خوردن متمرکز شود زیرا هر گونه غفلت از سرعت عمل، به معنای کم شدن سهمش از آن غذا و گرسنه ماندن است.

در نتیجه به جای لذت بردن از شکل و طعم این غذا، با سرعت برق آن غذا را می خورد به گونه ای که حتی نمی داند آن غذا چه طعم و بویی داشت. وقتی هم غذا تمام می شود، ناگهان متوجه می شود که قابلمه هایی پر از آن غذا روی میز موجود است و نیازی به عجله یا ترس از کم شدن غذا نیست.

اما دیگر کار از کار گذشته است تا بخواهد از آرام خوردن غذایش لذت ببرد زیرا نه تنها سیر شده بلکه نتیجه آن عجله، علاوه بر عدم درک طعم و شکل غذا، دل دردی شدید و غیر قابل تحمل است.

لذت بردن از مسیر اهداف، مثل آرام جویدن غذاست. وقتی به کمک قانون تکامل، توجه ات را از مقصد بر می داری و بر لذت بردن از مسیر تمرکز می کنی، اجازه می دهی زندگی در مسیر هدفت جریان داشته باشد.

اما وقتی برای رسیدن به هدفت عجله داری چون می خواهی از قافله دیگران عقب نمانی، مثل همان فردی می شوی که به خاطر باور به کمبود غذا ، غذایش را با سرعت می خورد و دل درد می شود.

در نتیجه هم مسیر را اشتباه می روی و هم لذت نمی بری و هم وقتی به مقصد می رسی، حسرت گذشته را می خوری و افسرده می شوی که چرا به خودت اجازه لذت بردن را ندادی.

ماجرا از این قرار است که وقتی قانون تکامل را از مسیر هدف حذف می شود، لذت بردن از مسیر، از فرمول تحقق خواسته حذف می شود. حال آنکه زندگی یک مسیر است و نه مقصد. هیچ خبری در مقصد نیست و تمام زیبایی ها در مسیر جاری است.

اما از آنجا که منفعت هماهنگی در قانون تکامل را درک نکرده ای، در ذهن تو، زندگی تنها زمانی معنا می گیرد که به هدفت رسیده باشی. نتیجه این نگاه حتی در بهترین حالت اگر رسیدن به مقصد هم باشد، حسرت خوردن و افسرده شدن است.

این یک قانون است: مسیری که لذت بخش نیست، نتیجه اش نیز لذت بخش نیست. اما اگر از زندگی ات لذت می بری، یعنی در مسیر درست هستی و قطعا مقصد هم زیبا خوهد بود. زیرا تمام هدف تو از تولد در این جهان، لذت بردن از تک تک فرایند تجربه این مسیر است و نه رسیدن به مقصد.

قرار است در مسیر رسیدن به هدف، رشد کنی، حل مسئله را بیاموزی، توکل، ایمان و امید داشتن را بیاموزی و آرام آرام ظرف وجودت را آماده دریافت نتایج بزرگتری نمایی که دوباره تو را به مسیر هدف بعدی هدایت می کند. پس هیچ مقصدی در کار نیست. همه اش مسیر است.

قانون تکامل را در فرمول رسیدن به هدف لحاظ کن و معیار تمام تصمیمات ات در مسیر اهداف را “تجربه لذت” بدان.

وقتی این کار انجام شود، آنوقت به آرامش می رسی و آماده دریافت هدایت به مسیر صحیح می شوی.

آنوقت چشم و هم چشمی ها، مسابقه گذاشتن با دیگران و مقایسه خودت با دیگران، حرف مردم، کور کردن چشم دیگران، رقابت با دیگران و … از مسیر تو حذف می شود. آنوقت حتی اگر در مسیر با تضادی هم مواجه شوی، از آنجا که با تکامل پیش رفته ای و ظرف وجودت رشد کرده و حل مسئله را به تو آموخته، حتی برخورد با تضادها نیز نه تنها شما را اذیت نمی کند، بلکه حل آن مسائل نیز برایت لذت بخش است و دوباره بیشتر تو را رشد می دهد.

نشانه واضح هماهنگی با قانون تکامل، لذت بردن از مسیر هدف است. این اصل ظرف وجودت را رشد می دهد و موجب می شود هر بار مسیر رسیدن به خواسته ات راحت تر و لذت بخش تر بشود.

مسیری که پر از تقلا است، بر خلاف قانون تکامل است. طمع ورزیدن، عجله داشتن برای عقب نماندن از قافله دیگران، مقایسه خودت با دیگران، به تعویق انداختن تجربه لذت از مسیر، بر خلاف قانون تکامل است.

مهم ترین توانایی تو، توانایی لذت بردن از مسیر است و لازمه ساختن این توانایی، درک قانون تکامل است. نتایج تو اول از همه خودش را در میزان احساس خوب، آرامش و لذتی نشان می دهد که از تک تک لحظات مسیر زندگی ات تجربه می کنی و سایر نتایج مالی و …، نمودهای بیرونی احساس خوبی است که توانسته ای در طی مسیر تجربه نمایی.

برای درک قانون تکامل و شیوه اجرای آن در مسیر اهدافت، از آگاهی های این جلسه بارها و بارها استفاده نما و اجازه بده این آگاهی ها جزئی از عادت های رفتاری ات شود و تو را به سمت موفقیت های پایدار هدایت کند.

درک و بکار بستن همین یک اصل، مسیر زندگی شما را از ۹۹% افراد جهان متمایز می کند و به مسیر پر از لذت، آرامش و راحتی هدایت می کند.

افراد زیادی، از شرایط و موقعیتی که در آن متولد و رشد کرده اند، به عنوان بزرگترین موانع و اصلی ترین مقصرهایی یاد می کنند، که بر سر راه خواسته ها و موفقیت های شان وجود دارد.

شاید شما نیز همین حالا، به نوعی درگیر این موضوع باشی. مثلاً از ناخواسته های زندگی ات شکایت داری یا هرچه بیشتر قوانین زندگی را می شناسی- گاهی به خاطر ترمزهای زیادی که در برابر خواسته هایت پیدا می کنی- می ترسی و وجود این همه ترمز را یکجا، ناعادلانه و بی انصافی می خوانی! چرا که فکر می کنی خیلی ها از اساس، این ترمز ها را ندارند.

شاید هنوز هم پس از این همه سال، همچنان درگیر مسائلی مثل: وضعیت مالی خانواده ای که در آن به دنیا آمدی و بزرگ شدی، شرایط اقتصادی و سیاسی کشوری که وطنت نام گرفت و …، هستی.

و آرزوی می کنی:

ای کاش در آن شهر یا آن کشور خاص متولد شده بودم!

ای کاش آن افراد خاص، والدینم بودند!

ای کاش آن آدم خاص، همسرم یا فرزندم بود!

ای کاش آن قیافه، آن رنگ پوست، آن رنگ چشم یا آن ویژگی ظاهری خاص، متعلق به من بود!

اکثر ما به کرّات به این موضوعات فکر کرده ایم و آنها را در معادله ی تحقق خواسته هامان دخیل دانسته ایم. زیرا اصل خود و آگاهی ای را از یاد برده ایم که، روزی به پشتوانه اش، تصمیم به ورود- به این جهان مادی- گرفتیم.

اکثر ما، فراموش کرده ایم که محیطی که در آن متولد شده ایم، پدر و مادری که به عنوان دروازه ی ورود به این جهان مادّی انتخاب کرده ایم، ویژگی های ظاهری ای که به عنوان جسم خود برگزیده ایم، علائقی که به عنوان استعداد ها یا تمایلات مان برگزیده ایم و… -همه و همه با تمام ناخواسته ها و تضادهایش- بهترین محیط و بهترین ویژگی برای تحقق خواسته هایی است که به خاطر تجربه آنها، قبل از تولد، اینچنین مشتاق ورود به این جهان مادّی و این کالبد جسمانی شدیم.

اما این اتفاق در پشت پرده رخ داده و تمام این سوء برداشت ها را ساخته است:

آگاهی و نیتی که پشتوانه و دلیل اصلیِ ورود به جهان، از طریق این شرایط (کشور، ویژگی های ظاهری، خانواده و… با تمام تضادها و کمبودها) بوده فراموش شده، در حالیکه این شرایط با تمام ناهنجاری های ظاهری اش، همچنان پابرجا مانده است!

این ماجرا به بازی با ماسک می ماند. شما در بازی با دوستانت، ماسکی را با قیافه ای خنده دار انتخاب می کنی. زیر فکر می کنی این ماسک بیشتر کمک می کند تا دوستانت را بخندانی و از این بازی لذت ببری. اما چه می شود اگر در میانه بازی ناگهان همه چیز را فراموش کنی و از یاد ببری که این فقط یک ماسک برای بازی و لذت بردن بوده و نه چهره ی واقعیِ تو!؟

آنوقت لذت بازی، تبدیل به ترس و وحشت می شود.

این ماجرا در واقعیت زندگی تو رخ داده است. برای همین بی گناه، بی پناه و بی دفاع بودن در میان اینهمه مشکل و تضاد، ناعادلانه به نظر می رسد.

به همین دلیل، هنوز نتوانسته ای خانواده ات را ببخشی، خودت را دوست داشته باشی یا دست از تغییر ویژگی های ظاهری ات برداری.

هنوز نتوانسته ای دست از مذمت دولت، کشور، جامعه و مسائلی برداری که، قرار بوده فقط پله هایی باشد برای گسترش ظرف وجودت و لذت از مسیرت.

هنوز سوال ات این است که، چرا کودکان معلول به دنیا می آیند؟! چرا مسئله گرسنگی کودکان در آفریقا حل نمی شود؟! چه توضیحی برای مسائل انسانهای بی گناهی وجود دارد که، درگیر مسائلی چون جنگ و تروریسم هستند؟! یا حتی نمی توانند در محیطی آرام با حداقل امکاناتی زندگی کنند که حق طبیعی یک انسان است و در یک کلام قوانین خداوند، چه توضیحی برای این مسائل دارد؟!

این موضوع بسیار مهم برای این جلسه انتخاب شد، تا یک بار برای همیشه این مسائل در ذهنت حل شود و به پشتوانه به یادآوردن اصل و اساس خود، بتوانی از ترمزهایی بهره برداری نمایی که لازمه گسترش تو به عنوان دستان خداوند بر روی زمین است.

زیرا اکثر ما، هم آگاهی مطلق خود را فراموش کرده ایم و هم، قصدی که برایش پا به این جهان گذاشته ایم. به همین دلیل نیز، در پی این هستیم تا از همسرمان، دولت یا سیاست حاکم، روابط مان، دوست مان، کارفرمای مان، شغل مان یا…، یک پشتوانه بسازیم.

در حالیکه پشتوانه یا منافعی که سالهاست به دنبالشان هستی، پشتِ درِ به یاد آوردن اصل خودت است. حقیقت این است که، ما ارواحی مجرد و مستقل از هر آنچه و هر آنکه هستیم، که خود را همخون یا هم نژاد با آن دانسته ایم.

حقیقت این است که هر کدام از ما- با وجود انتخاب های بی انتها و بدون محدودیت- با توجه به خواسته هایی که قصد داشتیم در این جهان مادّی تجربه کنیم، تصمیم به ورود از طریق این محیط خاص با تمام ویژگی هایش گرفتیم.

وقتی آگاهی و توانایی مطلق، بدون خطا و خالق گونه ای را به یاد بیاوری، که این محیط و شرایط را به عنوان بهترین و لذت بخش ترین مسیرِ تجربه ی خواسته هایت شناسایی و انتخاب کرده، آنوقت عاشق خودت می شوی با تمام نقص هایت و عاشق شرایط ات می شوی با تمام تضادها و کمبودهایش و تمام آنچه را نقطه قوت ات می دانی و از انرژی آنها درجهت خواسته هایت بهره برداری می کنی که، سالها از آن شکایت داشته ای و انرژی و تمرکز فراوانی خرج پوشاندن یا تغییر یا فرار از آنها کرده ای تا جزئی از آن نباشی.

و فکر کن- این به یادآوردن- چه حجمی از تمرکز و انرژی ات را آزاد و در جهت خواسته هایت قرار می دهد و چه عزت نفس و اشتیاق سوزانی را در تو بیدار می کند، تا موانع و ترمز های مقابل خواسته هایت را بشناسی و حل نمایی.

آنوقت آیا با ترمزها سرِ جنگ داری؟!

آیا از آنها می هراسی یا اینکه ترمز ها را –فرکانس های خالص نشده ی باورهای قدرتمند کننده ات– می دانی. یعنی بخشی از باورهایی که هنوز قدرتمندکننده نشده اند!

آنوقت در نظرت تلاش برای شناسایی و رفع آن ترمزها نه تنها تمرکز بر ناخواسته نیست، نه تنها نگرانت نمی کند، بلکه راهی است برای رسیدن به خلوص فرکانسی درباره آن خواسته ها و قول و قرار یا نشانه ایست برای به خاطر آوردن خواسته های واقعی ات.

این یعنی به خدا وصل شدن و خداگونه شدن. یعنی با خودت و تمام زندگی در صلح قرار گرفتن.

هرچه بیشتر این آگاهیِ فراموش شده را به یاد می آوری، کمتر تقلا می کنی و بیشتر لذت می بری. آنوقت است که به احساس خوب می رسی و این حجم از احساس خوب، شما را در مسیر اتفاقات خوب قرار می دهد، ظرف وجودت را می افزاید و به قول خداوند لعلک ترضی و لعلکم یرشدون می شوی.

در رویاویی با ترمز ها، این نشانه را به خاطر بیاور که:

اگر ترمزهای زیادی درباره مسائل مالی داری، یعنی بیشتر از همه مشتاق بودی تا از تواناییِ خداگونه ات، برای خلق ثروتِ بیشتر استفاده کنی.

اگر ترمزهای زیادی درباره مسائل عاطفی داری، یعنی بیشتر از همه مشتاق بودی تا از تواناییِ خداگونه ات، برای خلق عشقِ بیشتر بهره ببری.

اگر ترمزهای زیادی درباره سلامتی داری، یعنی بیشتر از همه مشتاق بودی تا توانایی ات را برای تجربه سلامتیِ بیشتر به کار ببندی. پس همه چیز خوب است. عجله نکن زیرا این به یادآوری تکامل می خواهد. فقط از تک تک جلسات این دوره، برای این به یاد آوری، کمک بگیر.

این جلسه به شما می‌گوید که چگونه با کمک آگاهی های قبل از تولد‌، از انرژی تضادهایی که در زندگی با آنها مواجه شده‌اید‌، شور و شوق‌، انگیزه و باورهای‌ هم‌جهت با خواسته‌ها را بسازید.

آگاهی‌های قبل از تولد به شما کمک می‌کند‌، با خودت و تمام شرایط زندگی‌ات در صلح قرار بگیری و به جای جنگیدن با آنها‌، کانون توجه‌ات را بر این موضوع قرار دهی که:

این محیط پرتضاد و این شرایط ناخواسته و به ظاهر سخت که قبل از تولد نه به اجبار‌، بلکه با اختیار و شور و شوق‌، برای ورود به این جهان برگزیدم‌، قرار بوده چه منفعتی برایم داشته باشد؟

چه خواسته‌هایی را در من ایجاد می کند؟

چگونه و به کجا هدایتم می کند؟

چه شور و شوق و انگیزه ای را برای حرکت به سمت خواسته‌ها در من شکل می دهد؟

وقتی آگاهی‌های قبل از تولد را به یاد می آوری و می دانی که‌، توانایی خلق هر خواسته‌ای را داری‌‌، آنوقت به وضوح برکت مسائل زندگی‌ات را می بینی و معمای انتخاب تمام آن تضادها برایت حل می شود. زیرا می‌فهمی که تمام این مشکلات‌، فقط بستری است برای شناسایی خواسته‌هایت.

آنوقت همه چیز حل شده است. چون هم خواسته‌ات برای تو واضح شده و هم از توانایی‌ات برای خلق آن خواسته آگاهی.

این یعنی ترکیب خواسته‌های واضح و باورهای هم‌جهت با آن خواسته‌ها‌‌. این ترکیب‌، همان انا اقول کن فیکون است.

زیرا اگر از توانایی‌ات برای خلق زندگی دلخواهت آگاه باشی‌، اما ندانی که چه می خواهی‌، زندگی بسیار کسل کننده و مرگ آور خواهد بود.

همچنین‌، اگر خواسته هایت را بشناسی اما این آگاهی که‌، تو خالق زندگی‌ات هستی‌ را از یاد ببری‌، زندگی‌ات یک جدال تمام نشدنی میان خواسته و ناخواسته است.

اما ترکیب این دو یعنی‌، هماهنگی میان ذهن و روح.

زیرا روح آگاهی‌ها را دارد اما‌، این منطق ذهن است که فرکانس‌ها را ارسال و اتفاقات را رقم می زند. اگر نتوانی این دو را با هم هم‌جهت نمایی‌، یک جدال همیشگی رخ می دهد و تمام انرژی‌ای که از برخورد با تضادها باید به شکل شور و شوق و انگیزه‌، صرف ساختن خواسته‌ها می‌شد‌، صرف این جدال تمام‌نشدنی می گردد. همان اتفاقی که در زندگی ۹۵٪ از مردم جهان در حال وقوع است.

به یادآوردن آگاهی‌های قبل از تولد‌، کمک می کند تا با ابزارهای خود ذهن(تضادها)‌، آگاهی‌های قلب را برایش منطقی و او را با قلب همراه کنی. آنوقت است که زندگی ات مثل ماشینی در سراشیبی می شود که بدون نیاز به گازدادن‌، به حرکت خود ادامه می دهد.

نکته بسیار مهم:

این جلسه فقط شامل فایل صوتی است و تصویر ندارد.

جلسه (۱+۹) شامل:

مدت زمان جلسه: ۱ ساعت و ۱۵ دقیقه

حجم فایل صوتی: ۶۶ مگابایت
همه‌ی ما اتصالی دائمی به همه آگاهی‌هایی داریم که لازمه تحقق خواسته‌های ماست. همه‌ی ما در هر لحظه‌، در معرض هدایت نیرویی برتر هستیم.

اما اینکه این هدایت را دریافت می‌کنیم یا مانع آن می‌شویم‌، انتخاب ماست. میزان توانایی ما در به‌یادآوردن این ارتباط و دریافت الهامات‌، هدایت‌ها و ایده‌هایی که مسائل ما را حل و مسیر زندگی‌مان را لذت بخش می‌نماید‌، کاملاً بستگی به باورهای ما دارد.

حقیقت این است که با تکیه کردن به عقل و منطق انسانی، راهی به سوی موفقیت ها و پیشرفت‌های اساسی نخواهیم داشت. بلکه تنها راه لذت بردن از مسیر زندگی و گسترش ظرف وجودمان‌، متوسل شدن و وابسته شدن به نیرویی برتر از عقل‌، منطق و راهکارهای انسانی‌مان است و این ارتباط زمانی محیا می‌شود که تصمیم می‌گیری عقل‌ را از مدار خارج کنی و نخواهی کارها را به شیوه‌ی خودت انجام دهی. یعنی به قول قرآن اسلام بیاوری و بر نیرویی توکل کنی که منبع همه‌ی راهکارهاست.

زیرا تو به پشتوانه اتصال به این نیرو- که همه جواب‌ها و راه حل‌ها را می‌داند- وارد این جهان شدی.

در شروع کار باید این دو باور اساسی را بسازی:

خداوند به عنوان نیروی برتر که همه راه حل هر مسئله‌ای را دارد‌، از طریق نشانه‌ها خیر و شرّم را به من وحی می‌کند.

پاسخ‌هایی که در قالب نشانه‌ها و الهامات دریافت می‌کنیم‌، ۱۰۰٪ درست‌، کارا و لازمه هدایت من به قدم‌‌های بعدی هستند.

این نشانه‌ها فقط قدم بعدی را به من می‌گویند و راه هدایت به مرحله‌ی بعدی‌، فقط و فقط از مسیر پذیرفتن و اجرای این الهام می‌گذرد.

اما چندین ترمز مهم در ذهن ما وجود دارد که موجب شده پیام‌های خداوند را که از طریق نشانه‌ها با ما صحبت می‌کند‌، نشنویم و خود را از نعمت دریافت الهامات محروم کنیم.

این جلسه به بررسی کامل این ترمزها و ارائه راه حلهایی برای ساختن باورهای قدرتمندکننده‌ای می‌پردازد که موجب برداشتن این ترمزها می‌شود.

یکی از این ترمزها‌ که موجب جدایی ما از منبع الهامات شده‌، باورهای سنتی درباره مذهب است. باور سنتی این است که فقط پیامبران‌، امامان و کشیش‌ها توانایی ارتباط با خدا را دارند و نه آدمهایی معمولی مانند من.

اما وقتی در قرآن به وضوح می‌بینیم که خداوند به مادر موسی‌، حواریون مسیح و حتی به زنبور عسل وحی می‌کند‌، پیام واضحی از خداوند برای ماست که هیچ محدودیتی برای ارتباط مستقیم با این منبع آگاهی و درخواست کمک از او‌، وجود ندارد و همه ما به اندازه پیامبران‌، توانایی دریافت الهامات را داریم.

موضوعاتی که در این جلسه به صورت مفصل به آن پرداخته است:

ساختن عادتی به نام «درخواست کردن و سؤال کردن » به عنوان زیربنای ایجاد باورهای قدرتمندکننده درباره دریافت الهامات.

رسالت من چیست و چگونه وارد این مسیر شوم.

الهامات چه نشانه‌هایی دارند و چگونه می‌توان آنها را از نجواهای ذهن تشخیص داد؟

چه باوری بسازم تا متعهد به عمل به الهاماتی شوم که از طریق نشانه‌ها دریافت کرده‌ام؟

ارتباط الهامات با آگاهی‌های قبل از تولد

چه زمانی الهامات را دریافت می‌کنیم؟

جلسه ۱۰ شامل:

مدت زمان جلسه: ۲ ساعت و ۴۵ دقیقه

حجم فایل صوتی: ۱۵۰ مگابایت

نکته مهم:

این جلسه فقط شامل فایل صوتی است.