عالمی که ولایت امام علی را کتمان می کرد
عالمی که ولایت امام علی را کتمان می کرد
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بخاری که از عالمان مشهور اهل سنت است و کتاب او صحیح‌ترین کتاب‌ها بعد از قرآن محسوب می‌شود در کتاب معروف خود، حدیث پیامبر اکرم را که به علی (علیه السلام) فرمود: « هر کس من مولای او بودم، اینک علی مولای اوست»، را کتمان کرده. آن‌چه در این نوشتار به آن می‌پردازیم، اثبات این موضوع است.
بخاری در کتاب خود چنین می‌گوید: « بریده مى گوید: پیامبر(صلى الله علیه و آله) على (علیه السلام) را به نزد خالد فرستاد تا خمس را دریافت کند و من على را دشمن داشتم. و على غسل نمود، پس من به خالد گفتم: مگر به این نگاه نمى کنى، و چون به نزد پیامبر صلى الله علیه و آله برگشتیم داستان را به آن حضرت صلى الله علیه و آله گفتم. حضرت صلى الله علیه و آله فرمودند: اى بریده، على را دشمن دارى؟ گفتم: آرى. فرمودند: او را دشمن نداشته باش، همانا نصیب او از خمس بیشتر از این است.» [۱]
همانطور که می‌بینید این حدیث از بریده نقل شده است. در کتب دیگر از بزرگان اهل سنت این حدیث به طور کامل و مفصل وارد شده است و در قسمتی از حدیث آمده است که: « با علی دشمنی نورزید چرا که هرکس که با او دشمنی کند، با من دشمنی کرده است و هرکس که جدای از علی باشد از من جدا شده است،…علی از خاک و طینت من خلق شده است و …..علی سرپرست شما بعد از من است….» [۲]
در فتح الباری هم این داستان به طور مفصل آمده است. و در آن ذکر شده که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در حدیث تصریح می‌کند که «هر کس من مولای او بودم، اینک علی مولای اوست» [۳]
و همچنین داستان فوق را بدون ذکر اسم بریده و.. حاکم نیشابوری و دیگران روایت کرده‌اند و در آخر حدیث حاکم نیشابوری تصریح به صحت سند حدیث می‌کند.و در آن نیز چنین آمده است که داستان و شکایت را چهار نفر به پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله آوردند و حضرت از اینکه آنها از امیرالمؤمنین شکایت کردند غضبناک شدند و فرمودند: «از على چه مى خواهید! همانا على از من است و من از على و او پس از من ولى (امام و رهبر) هر مؤمن است.» [۴]
چنانکه ملاحظه مى کنید این داستان با ذکر رهبرى و امامت بلا فصل امیرالمؤمنین (علیه السلام) روایت شده است، ولى بخارى یک خبر ناقصى را که در آن امامت و رهبرى بلا فصل امیرالمؤمنین (علیهم السلام) و همچنین غضب و ناراحتى پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) از سخن و شکایت بریده حذف و پنهان ساخته شده، در کتاب صحیحش وارد کرده است.
پی نوشت:
[۱]. بخاری، صحیح البخاری ج ۴ ص ۴۰۹۳، دار النشر : دار ابن کثیر , الیمامه، بیروت، ۱۴۰۷، ۱۹۸۷، الطبعه : الثالثه ، تحقیق : د. مصطفى دیب البغا (عَنْ بُرَیْدَهَ قَالَ: بَعَثَ النَّبِىُّ صلى الله علیه و آله عَلِیًّا إِلَى خَالِدٍ لِیَقْبِضَ الْخُمُسَ وَکُنْتُ أُبْغِضُ عَلِیًّا، وَقَدِ اغْتَسَلَ، فَقُلْتُ لِخَالِدٍ أَلَا تَرَى إِلَى هَذَا فَلَمَّا قَدِمْنَا عَلَى النَّبِىِّ صلى الله علیه و آله ذَکَرْتُ ذَلِکَ لَهُ فَقَالَ: «یَا بُرَیْدَهُ أَتُبْغِضُ عَلِیًّا» فَقُلْتُ: نَعَمْ. قَالَ صلى الله علیه و آله: «لَا تُبْغِضْهُ فَإِنَّ لَهُ فِى الْخُمُسِ أَکْثَرَ مِنْ ذَلِکَ)
[۲]. هیثمی،مجمع الزوائد ومنبع الفوائد ، ج ۹ ص ۱۲۸ ،دار النشر : دار الریان للتراث/دار الکتاب العربی، القاهره , بیروت ، ۱۴۰۷( وعن بریده قال بعث رسول الله علیا أمیرا على الیمن وبعث خالد بن الولید على الجبل فقال إن اجتمعتما فعلی على الناس فالتقوا وأصابوا من الغنائم مالم یصیبوا مثله وأخذ علی جاریه من الخمس فدعا خالد بن الولید بریده فقال اغتنمها فأخبر النبی ما صنع فقدمت المدینه ودخلت المسجد ورسول الله فی منزله وناس من أصحابه على بابه فقالوا ما الخبر یا بریده فقلت خیرا فتح الله على السملمین فقالوا ما أقدمک قلت جاریه أخذها علی من الخمس فجئت لأخبر النبی فقالوا فأخبر النبی فإنه یسقط من عین النبی ورسول الله یسمع الکلام فخرج مغضبا فقال ما بال أقوام ینتقصون علیا من تنقص علیا فقد تنقصنی ومن فارق علیا فقد فارقنی إن علیا منی وأنا منه خلق من طینتی وخلقت من طینه إبراهیم وأنا أفضل من إبراهیم ذریه بعضها من بعض والله سمیع علیم یا بریده أما علمت أن لعلی أکثر من الجاریه التی أخذ وإنه ولیکم بعدی فقلت یا رسول الله بالصحبه ألا بسطت یدک فبایعتنی على الإسلام جدیدا قال فما فارقته حتى بایعته على الإسلام رواه الطبرانی فی الأوسط وفیه جماعه لم أعرفهم وحسین الأشقر ضعفه الجمهور ووثقه ابن حبان)
[۳]. عسقلانی، فتح الباری ج ۸ ص ۶۷، دار النشر : دار المعرفه، بیروت ، تحقیق : محب الدین الخطیب (فإذا النبی صلى الله علیه وسلم قد أحمر وجهه یقول من کنت ولیه فعلى ولیه وأخرجه الحاکم من هذا الوجه مطولا وفیه قصه الجاریه نحو روایه عبد الجلیل وهذه طرق یقوی بعضها بعضا)
[۴]. حاکم نیشابوری، ج ۳ ص ۱۱۹، المستدرک على الصحیحین، دار النشر: دار الکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۱۱هـ، ( فقام أحد الأربعه فقال یا رسول الله ألم تر أن علیا صنع کذا وکذا فأعرض عنه ثم قام الثانی فقال مثل ذلک فأعرض عنه ثم قام الثالث فقال مثل ذلک فأعرض عنه ثم قام الرابع فقال یا رسول الله ألم تر أن علیا صنع کذا وکذا فأقبل علیه رسول الله صلى الله علیه وسلم والغضب فی وجهه فقال ما تریدون من علی إن علیا منی وأنا منه وولی کل مؤمن هذا حدیث صحیح على شرط مسلم ولم یخرجاه)
