چرا کودک تقلید می کند
کودک اصولًا داراى غریزه تقلید است و این غریزه از شعبه های غریزه کمال جویى و قهرمان پرستى است.
کودک وقتى که چشم باز مى کند و پدر نیرومند و نان آور خود را مى بیند، خود به خود شیفته او مى شود و به تقلید از او مى پردازد، به شرط آن که این شخصیت پدر سوراخ برندارد و مورد تحقیر مادر و دیگران قرار نگیرد و یا تا سطح شخصیت کودک پایین نیاید.
پدرانى هستند که خود را کوچک و خوار مى سازند و یا پدر و مادرانى هستند که یکدیگر را در مقابل چشم فرزند مى کوبند که در نتیجه هیچ کدام نمى توانند قهرمان و الگوى محبوب کودک باشند، اینجاست که کودک به دیگران رو مى آورد و یا به خود پناه مى برد؛ در صورتى که به خود پناه برد، گرفتار روح انزوا و غرور و خود بینى مى شود و در صورتى که به دیگران رو بیاورد، خطر اشتباه در انتخاب الگو زیاد است و چه بسا به هلاکت و نابودى و فساد بکشد.
از این رو پدر باید شخصیت خود را حفظ کند و مادر باید شخصیت پدر را نگه دارد و در این الگو خدشه اى وارد نسازد.
و البته این به این معنا نیست که پدر مانند برج زهر مار باشد و دیگر لبخند نزند و حرفى نگوید که نکند شخصیتش سوراخ شود، نه، پدر با شخصیت مى تواند حتى هنگام شوخى و بازى و بگو و بخند، عظمت خود را داشته باشد، حتى هنگامى که فرزندش بر سر و رویش مى پرد این عظمت را حس کند. پدر با شخصیت مانند کوه است، حتى هنگامى که بر سر او پا مى گذاریم، در دل از او وحشت داریم و از بلندیش مى هراسیم.
خلاصه این روحیه تقلید مى تواند بزرگترین عامل تربیتى باشد که کودک را به سوى خوبى ها و بدى ها بکشاند. در صورتى که پدر خود تربیت یافته باشد و مؤدب باشد و معتقد و هدفدار باشد این تربیت ها و اعتقادها و هدف ها به کودک منتقل مى شود.