نباید اهمیت مذاکرات سهجانبه را به ادلب محدود کرد
نباید اهمیت مذاکرات سهجانبه را به ادلب محدود کرد
اما سیدرسول موسوی تحلیلگر مسائل دفاعی و امنیتی در گفتوگو با «اعتماد» عنوان کرد که از لحاظ نظامی وضعیت ادلب مشخص است و نباید نشست سهجانبه را به این موضوع محدود کرد. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
**نشست سهجانبه ایران، روسیه و ترکیه در شرایط کنونی منطقه و جهان و مقابله سه کشور با امریکا چه پیامی میتواند در پی داشته باشد؟
نشست سهجانبهای که بناست در تهران میان رهبران سه کشور ایران، روسیه و ترکیه برگزار شود را میتوان در ادامه روند آستانه دید و در پی اجلاسهایی است که در شهرهای سوچی، استانبول و اکنون در تهران برگزار میشود. باید به این نکته توجه داشت که موضوع نشستهای سهجانبه، بحث استقرار صلح و ثبات و آرامش در منطقه است. موضوع این نشست، بحث مخالفت با امریکا و دیگر کشورها نیست، از اساس بحث روشنی است. روند آستانه شکل گرفت تا صلح و ثبات را در سوریه برقرار کرده و تمامیت ارضی کشور را حفظ کند و آرامش را به خاورمیانه بازگرداند.
در این روند بحث همکاریهای مختلف نیز مطرح بوده که حتی روسیه امریکا را به روند آستانه دعوت کرد و در نشستها نماینده امریکا نیز حاضر میشد. بنابراین اختلافات هر یک از این کشورها با امریکا در جای خود محفوظ است و جای بحث جداگانهای دارد. جنس مخالفت ترکیه با امریکا یک بحث و جنس مخالفت روسیه با امریکا یک شکل دیگر و درگیریهای امریکا با ایران پس از انقلاب نیز یک بحث روشن و کامل است. ولی این نکته را باید گفت مهمترین چیزی که اجلاس تهران دنبال خواهد کرد، بحث چگونگی صلح و ثبات در سوریه و منطقه است.
**طرفین در طول سالهای اخیر مذاکراتی را تحت عنوان آستانه آغاز کردند این روند در طول سالهای اخیر تا چه حد توانسته به حل بحران سوریه کمک کند و آیا این روند به مذاکراتی مانند ژنو متصل خواهد شد یا خیر؟
اگر بخواهیم بگوییم نشست آستانه موفق بوده، از دیدگاه من صددرصد موفقیتآمیز بوده است و روندی که بخواهیم آن را مورد بررسی قرار دهیم، مشاهده میکنیم که این روند از آستانه آغاز شد و به نشستهای سران سه کشوری که روند آستانه را شکل داده بودند، ختم شد و اکنون شاهد آن هستیم که در سوچی، استانبول و تهران کارها دنبال میشود، این روند کاملا موفق بوده است. روند آستانه زمانی آغاز شد که اوضاع سوریه به لحاظ جنگی در بدترین شرایط ممکن بود. مذاکرات ژنو نیز به بنبست رسیده بود و هیچ راهحل جدی وجود نداشت. اما روند آستانه با صبر و حوصله خاصی آغاز شد، مراحلی را طی کرد، مناطق عاری از تنش را به وجود آورد، تروریستها را مرحله به مرحله از سرزمینهای اشغال شده بیرون راند و اکنون نیز شاهد آن هستیم که وزیر امور خارجه فرانسه و دیگر مقامهای غربی عنوان میکنند، دولت سوریه در جنگ برنده شده است. این مساله نشان میدهد که این روند به یک نتیجه رسیده است، البته روند آستانه در کنار تثبیت اوضاعی که در سوریه شکل گرفت بهدنبال راهحلی سیاسی است که بتواند سرانجام صحنه نظامی را به یک ثبات سیاسی برساند. اما اینکه روند آستانه و نشستهای سهجانبه در مسیر خودش تا چه حد با سازوکارهای بینالمللی دیگر همسو خواهد شد این موضوع به طرفهای دیگر نیز بازمیگردد که باید تکلیف خود را با آینده سوریه روشن کنند. روند آستانه تا حد زیادی مشخص است.
زیرا طرفین معتقدند تروریستهایی که از خارج وارد سوریه شدهاند باید به بیرون رانده شوند، تروریستهای داخلی نیز خلع سلاح شوند و مردم در یک انتخابات آزاد در این زمینه تصمیم بگیرند و سرنوشت سوریه از درون صندوقهای رای خارج شود. این تفکری است که اجلاس آستانه دنبال کرده و در این مسیر حرکت میکند. اکنون باید دید که دیگران چه هدفی را دنبال میکنند. اینکه آنها قصد دارند برای آینده سوریه تصمیم بگیرند یا اینکه آنها نیز قبول دارند این مردم سوریه هستند که باید برای آینده تصمیم بگیرند. اگر همه به این جمعبندی برسند که این حق اساسی متعلق به مردم سوریه است آن زمان میتوان در این مسیر همه کشورهای دخیل در بحران سوریه در این مسیر شرکت داده شوند.
**گفته میشود نشست روز جمعه با محور ادلب خواهد بود به نظر شما طرفین میتوانند بر سر این موضوع به توافق برسند و آیا ایران و روسیه میتوانند بر سر ادلب با ترکیه توافق کنند؟
من فکر میکنم بحث ادلب و اینکه بخواهند در تهران در مورد ادلب تصمیمگیری کنند به نوعی بزرگنمایی یک موضوع است. بهطور مثال معاون وزیر امور خارجه بریتانیا به تهران میآید و عنوان میکند، اسد در ادلب بمب شیمیایی استفاده خواهد کرد، یا اینکه آقای ترامپ در این خصوص توییت میکند و سوریه و همپیمانان آن را تهدید میکند و اعلام میکنند در صورت استفاده از سلاح شیمیایی ساکت نخواهیم نشست، به نظر میرسد که آنها قصد دارند اصل موضوع نشست که جستوجوی راهحلهای صلح و ثبات برای سوریه است را به حاشیه برانند و موضوع ادلب را بزرگنمایی کنند. ادلب موضوع داخلی سوریه است و بحث حضور تروریستهای بینالمللی در آنجاست. موضوعی که راهحلهای خود را دارد، ولی اینکه تصور بر این است که اجلاس تهران برای ادلب تشکیل میشود، به عنوان یک تحلیلگر عنوان میکنم که بحث ادلب محور مذاکرات نیست، بلکه چگونگی روند سیاسی و استقرار صلح و ادامه کار در سوریه محور اصلی مذاکرات است.
**اگر بخواهیم به روند صلح نگاه کنیم یکی از اصلیترین موضوعات ادلب خواهد بود و به نظر شما ایران و روسیه بر سر ادلب میتوانند با ترکیه به توافق برسند؟
عملیات نظامی در ادلب، توسط ارتش سوریه انجام میشود و روسیه نیز از آنها حمایت میکند. بنابراین صحنه نظامی ادلب از این طریق روشن خواهد شد. مساله ادلب به لحاظ نظامی تمام شده است. زیرا در آنجا تعدادی نیروی تروریست خارجی وجود دارد که رقمهای آن بین ٣٠ تا۵٠ هزار نفر است که این تروریستها از کشورهای مختلف وارد سوریه شدهاند. برخی آنها از سرزمینهای روسیه و جاهای مختلف آمدهاند. تروریستهایی که در سراسر سوریه به مرور شکست خوردند کمکم عقبنشینی کردند و اکنون در ادلب گردهم آمدند. از نظر ترکیه نیز این گروهها تروریستی هستند. بالاخره باید تکلیف این تروریستها روشن شود. اگر تکلیف تروریستهایی که از خارج آمدهاند و تکلیف گروههای تروریستی که توسط شورای امنیت سازمان ملل به عنوان گروههای تروریستی شناخته میشود، روشن شود، ترکیه در این قضیه همکاری خواهد کرد.
زیرا یا باید بگوید تروریستها به ترکیه بیایند که اساسا چنین تمایلی وجود ندارد یا اینکه باید تروریستها به کشورهای خود بازگردند یا تسلیم ارتش سوریه شوند. بنابراین موضوع تنها ادلب نیست بلکه تعیین و تکلیف تروریستهاست و فکر میکنم که در این خصوص باید همه به یک نتیجه مشخص برسند، زیرا نمیتوان کماکان ادلب را در دستان تروریستها نگه داشت. مسائلی را نیز که امریکاییها و اروپاییها مطرح میکنند، همگی بهدنبال یک زمان خریدن هستند که تکلیف تروریستها روشن نشود. به لحاظ نظامی اکنون مساله ادلب تمام شده است اما به لحاظ امنیتی باید بحث تروریستها به یک شکلی روشن شود.
**آیا فکر میکنید طرفین به یک توافق با ترکیه رسیدهاند که روسیه حملات هوایی خود در ادلب را از سر گرفته است؟
اینها مسائلی است که باید با اطلاعات میدانی درخصوص آن اظهارنظر کرد. اما با عنوان یک تحلیلگر باید این موضوع را بیان کرد که مساله ادلب موضوع حضور تروریستها در یک مساله خاص است. اگر این تروریستها تعیین تکلیف شوند چیزی به عنوان جنگ در ادلب صورت نخواهد گرفت.
**یعنی منطقه ادلب هم سرنوشتی مانند جنوب غرب سوریه پیدا خواهد کرد؟
در جنوب غرب تروریستها هنگامی که از این منطقه خارج شدند به سمت ادلب کوچ کردند. اما اگرچه وضعیت آنها مشابه جنوبغرب است اما تفاوت اصلی اینجاست که دیگر آنها جایی ندارند که در سوریه بخواهند بروند. بالاخره باید از سوریه خارج شوند. اکنون همه طرفین روی تمامیت ارضی سوریه متفقالقول هستند. حتی ترکیه نیز یکی از مسائل همیشه مورد تاکید روند سوریه حفظ تمامیت ارضی سوریه بوده است. این به آن معناست که ارتش سوریه بتواند، در تمام نقاط این کشور امنیت و ثبات را تامین کند.
**تا چه اندازه فکر میکنید اگر مساله ادلب به پایان برسد دولت سوریه بتواند مناطقی که دراختیار کردها قرار دارد و امریکا در آن نفوذ دارد را بازپس بگیرد؟
موضوع کردها یک بحث پیچیدهتری است. امریکاییها از موضوع کردها به بدترین شکل ممکن استفاده ابزاری میکنند. زیرا در بحث رفراندوم اقلیم کردستان عراق هم کردها متوجه شدند که امریکاییها بازی ناسالم و کثیفی را انجام دادند. در بحث سوریه نیز امریکاییها در ارتباط با کردها، بازی بدی دارند و در حال استفاده ابزاری از کردها هستند. موضوع کردها همچنین یک بحث امنیت داخلی ترکیه است که آنها روی این قضیه حساس هستند. درنهایت من فکر میکنم کردهای سوریه به یک توافق ملی در چارچوب تمامیت ارضی سوریه خواهند رسید و کردها بخشی از جامعه سوریه خواهند بود و آنچه را که میتوان متوجه شد این است وقتی که تمامی کشورها روی تمامیت ارضی سوریه تاکید دارند بنابراین کردهای سوریه در چارچوب ملی مباحث سوریه قرار میگیرند و یکسری حقوقی که اگر پیشتر رعایت نشده نیز به آنها داده شود و متاسفانه اگر بسیاری از مسائل رعایت شده بود شاید هیچگاه جنگ داخلی رخ نمیداد.
بالاخره باید یک توافق ملی در درون سوریه رخ دهد و پیشبینی بنده نیز اینگونه خواهد بود. اما باید به یک مساله توجه کرد، تروریستهایی که از گوشه و کنار دنیا آمدهاند یک مساله است، بخشی از مردم منطقهای که وارد یک سلسله روندهای جنگ داخلی شدند بحث دیگری است. اگر برای موضوع تروریستهای خارجی و حمایت خارجی از جنگجویان داخلی راهحلی پیدا شود سایر مسائل در چارچوب سایر نشستهای سوریه قابل حل است.
**در طول ماههای گذشته شاهد حملاتی از سمت اسراییلیها بودیم که ادعا شده است هدف آنها مواضع ایران در سوریه بوده است، همزمان ادعا میشود این حملات با اطلاع روسها صورت گرفته است. آیا روسیه قصد دارد به سیاست سکوت خود درخصوص این اقدامات ادامه دهد؟
اول باید به این نکته توجه کرد که اسراییلیها ادعاهای بزرگی را مطرح میکنند. بهطور مثال مدعی شدند که ٢٠٠ حمله با٨٠٠ موشک به مواضع ایران در سوریه صورت گرفته است. اسراییلیها حملاتی را انجام دادند و پاسخ آن را نیز دریافت کردند. اول باید این را بپذیریم که یکسری ادعاهای اسراییل غلط است و به عنوان یک جنگ روانی در این قضیه محسوب میشود. البته اسراییل در حمایت از تروریستها و جلوگیری از شکست آنها از روز اول به اشکال مختلف عملیاتی را علیه دولت سوریه و ارتش سوریه داشته است و به هر حال این یک واقعیت است. اما آنچه موضوع ایران را بزرگنمایی میکند چنین چیزی نیست و توجیه آن است که عنوان میکند با تروریستها همکاری نمیکند. اما در ارتباط با روسیه، این کشور یک چارچوب کاری برای خود تعریف کرده است.
عملیات اخیری که اسراییل در طرطوس انجام داده به این معناست که کاملا در حوزه امنیتی پایگاههای روسیه وارد شده است. بنابراین روسیه هم با پدیده اسراییل روبهرو است و نمیتواند به این راحتی همهچیز را فراموش کند و تنها نظارهگر باشد. من فکر میکنم صحنه داخلی سوریه را باید اجازه دهیم در صحنه میدان شفافسازیهای بیشتری صورت گیرد و آن زمان میتوان فهمید چه اتفاقی در جریان است. در حال حاضر بخشی از اتفاقات ادعاهای اسراییل است و شاید هم به دلیل برخی ملاحظات نظامی آنهایی که در داخل میدان هستند همه چیز را نمیتوانند مطرح کنند.
**تا چه حد احتمال دارد امریکاییها قصد داشته باشند دست به اقدام نظامی در سوریه بزنند و اگر حملهای مجدد صورت بگیرد واکنش روسیه چه خواهد بود؟
اگر سرنوشت ادلب قطعی شود و ارتش سوریه در تمام خاک سوریه استقرار پیدا کند در اینکه یک اقدامات نظامی توسط امریکا و موتلفین انجام شود جدی است. آنها بالاخره حتی به خاطر خارج کردن برخی تروریستها از منطقه یک سلسله اقدامات عملیاتی هم دارند. اما اینکه آنها بتوانند سرنوشت را تغییر دهند به آن معنا نیست. آنها اگر تاکنون میتوانستند سرنوشت سوریه را عوض کنند این اقدام را انجام داده بودند، از این به بعد محال است که بخواهند از طریق مداخله نظامی این کار را انجام دهند. اخیرا یکی از سناتورهای امریکایی بحث ترور بشار اسد را مطرح کرد. تروریسم و ترور ادامه پیدا خواهد کرد و نمیتوان آن را رد کرد ولی عملا اقدام نظامی که صحنه سوریه را عوض کند امکانپذیر نیست. طرح بحث استفاده از سلاح شیمیایی نیز بهانهای برای خارج کردن تروریستها از منطقه است. در حالی که اصلا هیچ ضرورتی برای استفاده از سلاح شیمیایی وجود ندارد و این تنها بهانهای برای یک ضربه نظامی است.
**اگر اقدامی مانند گذشته صورت بگیرد آیا روسیه واکنش نشان خواهد داد؟
به نظر میرسد از آنجا که ضربه نظامی امریکا و موتلفین سرنوشت سوریه را تغییر نمیدهد بنابراین روسها هم مانند گذشته احتمال دارد اجازه دهد ضربه را بزنند. بنابراین به نظر نمیرسد که روسها در برابر یک ضربه واکنش نشان دهند و به آن پاسخ دهند. اما اگر قصد داشته باشند اقدامی اساسی انجام شود که سرنوشت سوریه را تغییر دهند، قطعا روسیه مداخله خواهد کرد، در غیر این صورت روسیه به اقدامات تاکتیکی، به صورت تاکتیکی پاسخ میدهد.