اثبات امام زمان (عج) حتی در کتب مخالفین شیعه
یکی از مجریان شبکه وهابی در ادعایی گزاف، درباره امام زمان (علیه السلام) چنین گفت: «شیعه حتی یک روایت صحیح هم، درباره اثبات وجودِ امام زمانش ندارد.» آنچه در این نوشتار میخوانیم، پاسخ به این فرد جاهل و مغرض است.
نهتنها شیعه، بلکه تعداد زیادی از علمای اهل تسنن و حتی بعضی از وهابیون تصریح کردهاند که احادیث مهدویت، متواتر هستند و حتی همین سران وهابی گفتهاند که منکران حضرت مهدی (علیه السلام) کافر هستند.
قرطبی که یکی از مفسرین اهل سنت است در تفسیر خود در ذیل این آیه، «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ.[توبه/۳۳] او کسى است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیینها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند!» چنین میگوید: «سدی گفته: این وعده خداوند در زمان خروج حضرت مهدی (علیه السلام) تحقق مییابد، همان زمانی که کسی باقی نمیماند؛ مگر اینکه مسلمان میشود یا جزیه پرداخت میکند. گفته شده است که مهدی، همان عیسی (علیه السلام) است، نه کس دیگری؛ این سخن درست نیست، زیرا روایات صحیح بهصورت متواتر نقل شده است که مهدی (علیه السلام) از نسل رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است؛ پس جایز نیست که آن را بر عیسی (علیه السلام) حمل کنیم.»[۱]
و علمای دیگر اهل سنت که ادعای تواتر احادیث مهدویت کردهاند.[۲] البانی وهابی میگوید: «انکارعقیده مهدویت، مثل انکار خداست.»[۳]
در روایات شیعه هم احادیث بسیاری درباره حضرت مهدی (علیه السلام)، به صورت تواتر موجود است. روایات در اینباره بسیار زیاد است، که به جهت اختصار، فقط به دو حدیث صحیح السند، در این مورد اکتفا میشود.
شیخ صدوق با سند صحیح در کتاب «الخصال» از سلمان فارسی نقل میکند که رسول خدا (صلى الله علیه و آله)، امام حسین (علیه السلام) را امام، فرزند امام و پدر ائمه (علیهم السلام) معرفی کرده است: «…. نهمین آنان، حضرت قائم است»[۴]
شیخ کلینی با سند صحیح از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل میکند که آن حضرت، غیبت امام مهدی (علیه السلام) را پیشبینی کرده است: «مهدی از فرزندان من است، همنام و همکنیه من است. او شبیهترین شخص نسبت به من از نظر صورت و سیرت است. او دارای غیبتی است که مردم حیران هستند؛ بهحدی که مردم از دینشان بر میگردند، در این زمان است، که او همانند ستاره نفوذ کننده، خواهد آمد و زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد، همانگونه که پر از ظلم و جور شده است.»[۵]
پینوشت:
[۱]. «وقال السدی: ذاک عند خروج المهدی لا یبقى أحد إلا دخل فی الإسلام أو أدى الجزیه وقیل: المهدی هو عیسى فقط وهو غیر صحیح لأن الأخبار الصحاح قد تواترت على أن المهدی من عتره رسول الله صلى الله علیه وسلم فلا یجوز حمله على عیسى.» القرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ناشر: دار الشعب، القاهره. ج۸، ص۱۲۲
[۲]. الکتانی، نظم المتناثر من الحدیث المتواتر، تحقیق: شرف حجازی، ناشر: دار الکتب السلفیه، مصر، ج۱، ص۲۲۷
الزرعی الدمشقی الحنبلی، المنار المنیف فی الصحیح والضعیف، تحقیق: عبد الفتاح أبو غده، ناشر: مکتب المطبوعات الإسلامیه، حلب، الطبعه: الثانیه، ۱۴۰۳هـ، ج ۱، ص ۱۴۲،
[۳]. «و ما مثل هؤلاء إلا کمثل من ینکر عقیده نزول عیسى علیه السلام فی آخر الزمان التی تواتر ذکرها فی الأحادیث الصحیحه…و ما مثل هؤلاء المنکرین جمیعا عندی إلا کما لو أنکر رجل ألوهیه الله عز وجل». البانی، سلسله الاحادیث الصحیحه، چاپ: مکتبه المعارف للنشر و التوزیع، الریاض، ص ۴۳٫
[۴]. «حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی خَلَفٍ قَالَ حَدَّثَنِی یَعْقُوبُ بْنُ یَزِیدَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ سُلَیْمِ بْنِ قَیْسٍ الْهِلَالِیِّ عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ: ….. تَاسِعُهُمْ قَائِمُهُمْ.» الصدوق، الخصال، جماعه المدرسین فی الحوزه العلمیه، قم؛ ج۲، ص۴۷۵،
[۵]. حَدَّثَنَا أَبِی وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى الْمُتَوَکِّلُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ قَالُوا حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیُّ وَ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى الْعَطَّارُ جَمِیعاً قَالُوا حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى وَ إِبْرَاهِیمُ بْنُ هَاشِمٍ وَأَحْمَدُ بْنُ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِیُّ وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی الْخَطَّابِ جَمِیعاً قَالُوا حَدَّثَنَا أَبُو عَلِیٍّ الْحَسَنُ بْنُ مَحْبُوبٍ السَّرَّادُ عَنْ دَاوُدَ بْنِ الْحُصَیْنِ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وسلم، الْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِی اسْمُهُ اسْمِی وَکُنْیَتُهُ کُنْیَتِی أَشْبَهُ النَّاسِ بِی خَلْقاً وَ خُلْقاً تَکُونُ لَهُ غَیْبَهٌ وَ حَیْرَهٌ حَتَّى تَضِلَّ الْخَلْقُ عَنْ أَدْیَانِهِمْ فَعِنْدَ ذَلِکَ یُقْبِلُ کَالشِّهَابِ الثَّاقِبِ فَیَمْلَؤُهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً». الصدوق، ناشر: اسلامیه، تهران، الطبعه الثانیه، ۱۳۹۵ هـ. کمال الدین و تمام النعمه، ج۱، ص۲۸۷