آیا ابوبکر مشاور نظامی پیامبر اکرم بوده است؟

آیا ابوبکر مشاور نظامی پیامبر اکرم بوده است؟

ابن تیمیه برای این‌که ثابت کند ابوبکر و عمر افرادی شجاع و ایثارگر می‌باشند، می‌گوید: «رأی و مشورت دادن به پیامبر (صلی الله علیه و آله) تنها اختصاص به ابوبکر وعمر داشت… ابوبکر همواره همراه پیامبر (صلی الله علیه و آله) بود و از آن حضرت جدا نمی‌شد؛ و این به جهت ایثار رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نسبت به او و استفاده از نظرات او در جنگ و مأنوس بودن با وی بود. گاه عمر نیز در این امور شرکت می‌کرد.»[۱] پس مدافعان این نظریه می‌گویند: لازمه این‌که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) با ابوبکر و عمر مشورت می‌نمود، این است که این دو در امور نظامی، قدرت مدیریت، شجاع و… بوده‌اند.

آن‌چه در این نوشته به آن می‌پردازیم این است که آیا ابوبکر و عمر مشاور نظامی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بوده‌اند و در صورت مثبت بودن پاسخ آیا فضیلتی برای ابوبکر و عمر ثابت می‌شود؟

پاسخ:

در قرآن درباره اهمیت مشورت می‌خوانیم که: «وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِین.[ال عمران/۱۵۹] در کارها با آنان مشورت کن و چون تصمیم گرفتى بر خدا توکل کن زیرا خداوند توکل ‏کنندگان را دوست مى‌‏دارد.» اما ببینیم هدف پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از مشورت با اصحاب طبق نظر علمای اهل سنت و شیعه چیست؟ ابن ابی حاتم که از علمای اهل تسنن می‌باشد درباره این آیه می‌گوید: «مراد از «مشورت پیامبر اکرم با مردم» این است که خداوند می‌داند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) احتیاج به مشورت آنان ندارد و لکن می‌خواهد این کار (مشورت کردن) بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سنت و روش گردد.»[۲]

آیت الله مکارم شیرازی نیز در تفسیر نمونه در این‌باره چنین می‌نویسد: «یکى دیگر از فوائد مشورت این است که انسان ارزش شخصیت افراد و میزان دوستى و دشمنى آن‌ها را با خود درک خواهد کرد و این شناسایى راه را براى پیروزى او هموار مى‏‌کند و شاید مشورت‌هاى پیامبر (صلی الله علیه و آله) با آن قدرت فکرى و فوق العاده‏‌اى که در حضرتش وجود داشت، به‌خاطر مجموع این جهات بوده است.»[۳] یکی دیگر از اهداف پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که برخی از مفسران اهل سنت برای مشورت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بیان کرده‌اند خشنودی اصحاب می‌باشد. زمخشری از علمای اهل سنت در تفسیر آیه مشورت می‌نویسد: «مشورت خواستن از اصحاب در امور جنگی و مانند آن امور است که درباره آن‌ها وحی نازل نشده؛ برای این‌که نظر آن‌ها را به دست آورده و آنان را خشنود سازد و جایگاه [نظامی آن‌ها] را محترم شمرد.»[۴]

ابن کثیر از علما و مفسرین به نام اهل سنت، نیز در این‌باره چنین می‌نویسد: «با آن‌ها در کارها مشوت کن؛ به‌خاطر همین گفتار خداوند، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در اموری که پیش می‌آمد، برای خشنودی اصحاب با [بعضی از] آن‌ها مشورت می‌کرد؛ تا در کارهایشان نشاط بیشتری داشته باشند؛ چنان‌که در روز بدر برای رفتن به سوی کاروان [مشرکان] با آن‌ها مشورت نمود.»[۵]

حتی در صحیح‌ترین کتاب اهل سنت آمده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در جنگ بدر به طور صریح از مشورت ابوبکر اعراض نموده است. چنان‌که مسلم بن حجاج نیشابوری آن را چنین نقل می‌کند: «أنس مى‌گوید: خبر بازگشت ابوسفیان به مدینه رسید، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با اصحاب مشورت کرد،‌ ابوبکر سخن گفت؛ اما رسول خدا از وى روى برگرداند. سپس عمر سخن گفت، رسول خدا از وى نیز روى برگرداند، سعد بن عباده به پاخاست و گفت: آیا نظر و رأى ما را مى‌خواهى، اى رسول خدا؟ قسم به آن‌که جانم در دست او است، اگر فرمانت صادر شود که آنان را در دریا غرق کنیم، چنین خواهیم کرد و اگر بگویى با غلاف شمشیر پهلوهاى آنان را نوازش دهیم، چنین خواهیم کرد. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) پس از این سخنان مردم را براى جنگیدن فراخواند، تا آن‌که در سرزمین بدر فرود آمدند.»[۶]

نتیجه: با توجه به مطالب فوق به‌خوبی به‌دست می‌آید که مشورت نمودن رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با اصحاب و یا اظهار نظر کردن آن‌ها نزد ایشان، دلالت بر فضیلت مشاور نمی‌کند؛ زیرا هدف آن حضرت، آموزش، آزمایش و خشنود کردن آن‌ها و نهایتاً محترم شمردن جایگاه نظامی آنان می‌باشد؛ بنابراین از این مشورت‌ها امتیازی مبنی بر دارا بودن شرایط خلافت و رهبری جامعه به‌دست نمی‌آید.

پی‌نوشت:

[۱]. «وبقی القسم الثانی وهو الرأی والمشوره فوجدناه خالصا لأبی بکر ثم لعمر … کان أبو بکر معه لا یفارقه إیثارا من النبی صلى الله علیه وسلم له بذلک واستظهارا برأیه فی الحرب وأنسا بمکانه ثم کان عمر ربما شورک فی ذلک» ابن تیمیه، منهاج السنه النبویه، ناشر: مؤسسه قرطبه، الطبعه: الأولى، ۱۴۰۶هـ.، تحقیق، د. محمد رشاد سالم، ، ج ۸ ، ص ۸۷،۸۸.
[۲]. «حدثنا أبی، ثنا ابن أبی عمر، ثنا سفیان، عن ابن شبرمه، عن الحسن‏ فی قوله: وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ قال: قد علم أنه لیس به إلیهم حاجه، و ربما قال: لیس له إلیهم حاجه، و لکن أراد أن یستنّ به من بعده» ابن‏ ابى ‏حاتم‏، تفسیر ابن أبی حاتم، ناشر: مکتبه نزار مصطفى الباز، مکان چاپ: عربستان، ریاض‏، سال چاپ: ۱۴۱۹ ه. ق‏، نوبت چاپ: ۳، ج‏۳، ص: ۸۰۱
[۳]. آیت الله مکارم، تفسیر نمونه، ناشر: دار الکتب الإسلامیه، مکان چاپ: ایران، تهران‏، سال چاپ: ۱۳۷۱ ه. ش‏، نوبت چاپ: ۱۰، ج‏۳، ص: ۱۴۵
[۴]. «فی امر الحرب و نحوه مما لم ینزل علیک فیه وحی لتستظهر برأیهم ولما فیه من تطییب نفوسهم والرفع من أقدارهم.» زمخشری، الکشاف عن حقائق التنزیل، دار إحیاء التراث العربی، بیروت ، تحقیق : عبد الرزاق المهدی. ج۱، ص ۴۵۹
[۵]. «وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ و لذلک کان رسول اللّه صلّى اللّه علیه و سلّم یشاور أصحابه فی الأمر إذا حدث تطییبا لقلوبهم لیکون أنشط لهم فیما یفعلونه، کما شاورهم یوم بدر فی الذهاب إلى العیر.» ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، دار الکتب العلمیه، بیروت‏، ۱۴۱۹ ق‏، تحقیق: محمد حسین شمس الدین‏، ج‏۲، ص ۱۳۱.
[۶]. «عَنْ أَنَس، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم شَاوَرَ حِینَ بَلَغَهُ إِقْبَالُ أَبِی سُفْیَانَ قَالَ فَتَکَلَّمَ أَبُو بَکْر فَأَعْرَضَ عَنْهُ ثُمَّ تَکَلَّمَ عُمَرُ فَأَعْرَضَ عَنْهُ فَقَامَ سَعْدُ بْنُ عُبَادَهَ فَقَالَ إِیَّانَا تُرِیدُ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَوْ أَمَرْتَنَا أَنْ نُخِیضَهَا الْبَحْرَ لأَخَضْنَاهَا وَلَوْ أَمَرْتَنَا أَنْ نَضْرِبَ أَکْبَادَهَا إِلَى بَرْکِ الْغِمَادِ لَفَعَلْنَا قَالَ فَنَدَبَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم النَّاسَ فَانْطَلَقُوا حَتَّى نَزَلُوا بَدْرًا.» مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی، بیروت. ج ۵، ص ۱۷۰، ح۴۵۱۳

کلیپ سرا وب‌سایت

نظرات بسته شده است.