کسی که در جعل حدیث تخصص حرفه ای داشت
کسی که در جعل حدیث تخصص حرفه ای داشت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ابوهریره یمنی از اصحاب پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) بود. نسب او به قبیله (الأزو اعظم) یکی از مشهورترین قبائل یمن میرسد. او پس از فتح خیبر به یثرب آمده و در آن جا اسلام آورد. عمر او را والی بحرین قرار داد. ابوهریره از راویان حدیث است و در صحیحین از او روایتهای فراوانی نقل شده است. [۱]
اما سوال این است که ابوهریره چه جایگاهی در نزد اهل سنت دارد؟ آیا روایاتش مورد قبول اهل سنت است یا نه؟ با ذکر چند نکته به پاسخ این سوالات میپردازیم.
نکته اول: واضح است که اهل سنت روایات بخاری و مسلم را بدون چون و چرا قبول میکنند، و معتقدند که این دو کتاب صحیحترین کتابها بعد از قرآن میباشد، با این وجود در این کتاب روایات زیادی از ابوهریره نقل شده است. پس ابوهریره شخصیت قابل قبولی در نزد اهل سنت است.
نکته دوم: با دقت در صحیح بخاری به این نتیجه میرسیم که ابوهریره از جاعلین حدیث میباشد، اما عجیب است که چرا بخاری با اینکه میدانسته این شخص از جاعلین میباشد، از او احادیث بسیاری نقل کرده است؟
در بخاری آمده است که : «ابوهریره نیز برای سیر کردن شکم خود دنبال رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) راه افتاده و جاهایی حاضر میشود که دیگران حاضر نشده و روایاتی حفظ میکند که دیگران حفظ نمیکنند» [۲]
در صحیح مسلم درباره جعل حدیث از ابوهریره آمده است که : «امالمؤمنین عائشه مىگوید: آیا تعجب نمىکنى از ابوهریره که آمد و کنار حجره (منزل) من نشست و شروع کرد به نقل حدیث از پیامبر (صلى الله علیه و آله) و صدایش را بلند مىکرد که من بشنوم و من مشغول نماز بودم و قبل از اینکه نمازم را تمام کنم بلند شد و رفت، و اگر او را درک مىکردم قطعاً پاسخش را مىدادم که همانا پیامبر (صلى الله علیه و آله) مانند شما زیاد حدیث بازگو نمىکرد.» [۳]
در مسند احمد با روایت صحیح (تمام راویان از روات بخاری و مسلم هستند) آمده است که : « بهترین صدقه آن است که ثروتمند بدهد و دست بالا بهتر از دست زیر است، صدقه را از کسى شروع کن که تحت تکفل توست. همسرت مىگوید: مرا بخوران و الا طلاقم بده، خادمت مىگوید: مرا بخوران و الا بفروش، فرزندت مىگوید: مرا به چه کسى و امىگزارى. مردم گفتند: اى ابوهریره، این چیزى است که از پیامبر صلى الله علیه و آله شنیدى و یا از جیب خودت است؟ ابوهریره گفت: بلکه این از جیب خودم است.» [۴]
در این حدیث نیز روشن است که هم مردم در احادیث او شک داشتند و هم او سخن خود را به رسول خدا (صلى الله علیه و آله) نسبت داد. هنگامى که متوجه شد مورد اتهام قرار گرفته، اعتراف کرد که این سخن از جیب خودش است، ولى ابتدا به دروغ آن را به پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) نسبت داد.
نکته سوم: ابوهریره ابوهریره متهم نزد صحابه بود.
ابن قتیبه مىگوید: «چون روایات ابوهریره پخش شد و مثل آن از دیگر بزرگان صحابه سابقین روایت نمىشد صحابه او را متهم کردند و بر او انکار نمودند و گفتند: چگونه تو به تنهایى شنیدى! چه کسى آن را همراه تو شنید؟ و عائشه شدیدترین آنها در انکار بر ابوهریره بود. [۵] شعبه مىگفت: «ابوهریره همیشه تدلیس مىکرد.» [۶] خود شعبه تدلیس را برادر دروغ و بدتر از زنا دانسته است. [۷]
نتیجه: با ذکر این نکات شخصیت ابوهریره مشخص شد. اما سوال اصلی ما از اهل سنت این است، با اینکه جاعل بودن ابوهریره مشخص شد پس چرا بخاری اینقدر حدیث از این شخص نقل کرده است؟ چرا اهل سنت به احادیث ابوهریره توجه زیادی دارند؟
پینوشت:
[۱]. ویکی پدیا (link is external)
[۲]. حدثنا عبد الْعَزِیزِ بن عبد اللَّهِ قال حدثنی مَالِکٌ عن بن شِهَابٍ عن الْأَعْرَجِ عن أبی هُرَیْرَهَ قال إِنَّ الناس یَقُولُونَ أَکْثَرَ أبو هُرَیْرَهَ وَلَوْلَا آیَتَانِ فی کِتَابِ اللَّهِ ما حَدَّثْتُ حَدِیثًا ثُمَّ یَتْلُو : إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنَا من الْبَیِّنَاتِ ( إلى قَوْلِهِ ) الرَّحِیمُ ( إِنَّ إِخْوَانَنَا من الْمُهَاجِرِینَ کان یَشْغَلُهُمْ الصَّفْقُ بِالْأَسْوَاقِ وَإِنَّ إِخْوَانَنَا من الْأَنْصَارِ کان یَشْغَلُهُمْ الْعَمَلُ فی أَمْوَالِهِمْ وَإِنَّ أَبَا هُرَیْرَهَ کان یَلْزَمُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم بِشِبَعِ بَطْنِهِ وَیَحْضُرُ ما لَا یَحْضُرُونَ وَیَحْفَظُ ما لَا یَحْفَظُونَ. (بخاری، صحیح البخاری، تحقیق: د. مصطفى دیب البغا، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامه، بیروت، ج ۱ ص ۱۴۱)
[۳]. وحدثنی حَرْمَلَهُ بن یحیى التُّجِیبِیُّ أخبرنا بن وَهْبٍ أخبرنی یُونُسُ عن بن شِهَابٍ أَنَّ عُرْوَهَ بن الزُّبَیْرِ حدثه أَنَّ عَائِشَهَ قالت ألا یُعْجِبُکَ أبو هُرَیْرَهَ جاء فَجَلَسَ إلى جَنْبِ حُجْرَتِی یحدث عن النبی یُسْمِعُنِی ذلک وَکُنْتُ أُسَبِّحُ فَقَامَ قبل أَنْ أَقْضِیَ سُبْحَتِی وَلَوْ أَدْرَکْتُهُ لَرَدَدْتُ علیه ان رَسُولَ اللَّهِ لم یَکُنْ یَسْرُدُ الحدیث کَسَرْدِکُمْ. ( مسلم نیشابوری، صحیح مسلم ، تحقیق : محمد فؤاد عبد الباقی، دار النشر : دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج ۴ ص ۲۴۹۲)
[۴]. حَدَّثَنَا أَبُو مُعَاوِیَهَ، حَدَّثَنَا الْأَعْمَشُ، عَنْ أَبِی صَالِحٍ، عَنْ أَبِی هُرَیْرَهَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: ” إِنَّ أَفْضَلَ الصَّدَقَهِ، مَا تَرَکَ غِنًى “. تَقُولُ امْرَأَتُکَ: أَطْعِمْنِی، وَإِلَّا فطَلِّقْنِی، وَیَقُولُ خَادِمُکَ: أَطْعِمْنِی، وَإِلَّا فَبِعْنِی، وَیَقُولُ وَلَدُکَ: إِلَى مَنْ تَکِلُنِی؟ قَالُوا: یَا أَبَا هُرَیْرَهَ، هَذَا شَیْءٌ قَالَهُ رَسُولُ اللَّهِ، أَمْ هَذَا مِنْ کِیسِکَ؟ قَالَ: بَلْ هَذَا مِنْ کِیسِی. (احمد بن حنبل، مسند احمد، دار النشر: دار إحیاء التراث العربی، بلد النشر: بیروت، شماره حدیث: ۷۲۵۰.)
[۵]. فإن أبا هریره صحب رسول الله نحوا من ثلاث سنین وأکثر الروایه عنه وعمر بعده نحوا من خمسین سنه وکانت وفاته سنه تسع وخمسین وفیها توفیت أم سلمه زوج النبی وتوفیت عائشه رضی الله عنها قبلهما بسنه فلما أتى من الروایه عنه ما لم یأت بمثله من صحبه من جله أصحابه والسابقین الأولین إلیه اتهموه وأنکروا علیه وقالوا کیف سمعت هذا وحدک ومن سمعه معک وکانت عائشه رضی الله عنها أشدهم إنکارا علیه لتطاول الأیام بها وبه. ( أبو محمد الدینوری، تأویل مختلف الحدیث، تحقیق : محمد زهری النجار، دار النشر: دار الجیل، بیروت، ۱۳۹۳ ، ۱۹۷۲، ج ۱ ص ۳۸)
[۶]. قال یزید بن هارون سمعت شعبه یقول کان أبو هریره یدلس. ( ذهبی، سیر أعلام النبلاء، تحقیق : شعیب الأرناؤوط , محمد نعیم العرقسوسی، دار النشر: مؤسسه الرساله ، بیروت،۱۴۱۳، الطبعه التاسعه ، ج ۲ ص ۶۰۸، )
[۷]. سمعت شعبه یقول : والله لأن أزنی أحب إلی من أن أدلس. (احمد الجرجانی، الکامل فی ضعفاء الرجال، تحقیق: یحیى مختار غزاوی، دار النشر: دار الفکر، بیروت ، ج ۱ ص۳۳ )