آیا علم و فضیلتی برای خلیفه دوم ثابت شده است؟

آیا علم و فضیلتی برای خلیفه دوم ثابت شده است؟

آیا به راستی در روایات صحیح السند فضیلت علمی برای خلفای سه گانه ثابت شده است؟

آیا روایاتی که اهل سنت برای فضلیت علمی خلفا به آن استدلال می کنند، صحیح السند هستند؟

اهل سنت به روایاتی برای فضیلت تراشی خلفا استدلال می کنند که حتی این روایات طبق کتب رجالی آن ها صحیح نیست و دارای تناقضاتی می باشد.

چند مدت پیش کلیپی از یک عالم سنی مشاهده می کردم که می گفت علم عمر بن خطاب بسیار زیاد و سنگین بوده است، به طوری که هیچ کس علمش معادل با عمر نبوده است.

آن چه اکنون در بیان آن هستیم بررسی این موضوع است که آیا به راستی خلفای سه گانه علم شان از دیگران برتر بوده است.

شیعه معتقد است که حتی یک روایت صحیح السند درباره برتری علم خلفا به دیگران وجود ندارد و روایاتی هم که در این باره سخن می گویند همگی یا راویانشان طبق کتب رجالی اهل سنت، فاسد العقیده و ضعیف بوده اند یا اگر هم روایات صحیح السند باشند با روایت دیگر (احادیثی که نفی علم و دانش از خلفا می‌کند) متعارض می باشند.

اکنون به چند مورد از این روایات می پردازیم.

روایت اول و دوم:
حاکم نیشابوری در کتاب المستدرک خود می‌گوید: «اگر دانش همه عرب در یک کفه ترازو، و دانش عمر در کفه دیگر ترازو قرار گیرد، دانش عمر سنگین‌تر است.» و «عمر پرهیزگارترین ما نسبت به خدا! و از همه ما به قرائت قرآن داناتر بود».(۱)

اما نقد این روایت:

حاکم نیشابوری معمولا هر روایتی‌ می‌آورد، اگر صحیح باشد، در آخر روایت می‌نویسد “صحیح الاسناد”. در این دو روایت هیچ اظهار نظری نکرده است؛ حاکم در دو حدیث بعد که در رابطه با عمر است، در آخر روایت می‌گوید: “صحیح السند”. اما چرا در این دو روایت اظهار نظر نکرده است؟ پس با این روایت نمی‌شود به علم عمر، افتخار کرد.

حال ما فرض می‌کنیم که این روایات با چندین روایت دیگر همگی از لحاظ سندی صحیح باشند ولی آیا کسی که می‌خواهد حکمی کند نباید احادیث دیگر را هم مشاهده کند و بعد حکم را صادر کند؟ در روایات صحیح السند دیگر داریم که خلیفه دوم نسبت به ابتدایی‌ترین مسائل، ناآگاه بود، و حتی در مواردی خلاف آیات قرآن حکم می‌کرد. با این وجود، روایات (که اثبات علم و دانش برای عمر می‌کرد و روایاتی که ناآگاهی‌ عمر را ثابت می‌کند) با همدیگر تعارض می‌کنند و هر دو گروه روایات از حجیت ساقط می‌شوند.

اما به چند روایت صحیح السند که ناآگاهی‌ عمر را ثابت می‌کند اشاره می‌کنیم:

در صحیح مسلم آمده است: «وقتی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در آخر عمر تقاضای قلم و کاغذ کرد و فرمود می‌خواهم برایتان چیزی بنویسم که هرگز گمراه نشوید، عمر در جواب آن حضرت گفت :کتاب خدا ما را بس است».(۲) آیا عمر نمی‌دانست که این گفتارش مخالف با آیات قرآن است؟ آیا عمر عالم به این آیه قرآن نبود که: «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‏، إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحى [نجم /۳و۴] پیامبر هرگز از روى هواى نفس سخن نمى‌‏گوید، آنچه مى‏‌گوید چیزى جز وحى که بر او نازل شده نیست»؟
آیا عمر عالم به این نبود که کلام “کتاب خدا ما را کافی است” مخالف با قرآن است. مگر در قرآن نمی‌خوانیم که: «قُلْ أَطیعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُول‏ [آل عمران/۳۲] بگو: از خدا و فرستاده (او)، اطاعت کنید!»

در روایت دیگر در صحیح مسلم آمده است: «مردی نزد عمر آمد پس گفت من جنب شدم و آب نیافتم. عمر گفت نماز نخوان. پس عمار گفت اى پیشواى مومنین آیا یادت می‌آید وقتی که من و تو در یک شبیخون و حمله بر دشمن بودیم پس جنب شدیم و آب نیافتیم پس اما تو نماز نخواندى و اما من خود را به خاک مالیده و نماز خواندم. پس پیامبر (صلى الله علیه و آله) فرمود کافیست تو را البته که دو کف دستت را بر زمین زده و سپس فوت کنی و بعد مسح کنى صورت و دودستت را…»(۵). آیا عمر عالم به این مسأله نبود که نماز به هیچ عنوان از انسان ساقط نمی‌شود، که به آن مرد گفت نماز نخوان؟

نتیجه: روایتی که بدون معارض باشد و اثبات علم و فضیلتی برای خلفای سه گانه کند، وجود ندارد.

ضمن این که در روایات صحیح السند از اهل سنت به برتری و فضیلت علم امام علی بر دیگران تصریح شده است.

حاکم نیشابوری حدیثی درباره افضل بودن امام علی از حیث علم بر دیگران می آورد، و در پایان این حدیث تصریح به صحت این حدیث می کند. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند که من شهر علم هستم و علی درِِ آن است. کسی که می‌‌خواهد داخل این شهر شود باید از در آن وارد شود». این حدیث، بر اساس مبانی علمی بخاری و مسلم، حدیثی صحیح است، اما آن دو این حدیث را در کتاب‌های خویش نیاورده‌اند.» (۴)

یا بخاری (که ارزش و مقام علمی اش به اعتقاد اهل سنت، خیلی بالاست،) از عایشه نقل می‌کند:«علی، آگاه‌ترین مردم به سنت است.»(۵)

حاکم نیشابوری درباره دانش امام علی(علیه السلام) از زبان امام، با سند صحیح می‌گوید: «علی (علیه السلام) بود که می‌فرمود: هر چه را که می‌خواهید، از من سؤال کنید. این حدیث، بر اساس مبانی علمی بخاری و مسلم، حدیثی صحیح است، اما آن دو از آوردن آن در کتاب خویش خودداری کرده اند»(۶)

پی‌نوشت:
۱-حاکم نیشابوری، المستدرک على الصحیحین المستدرک على الصحیحین ج ۳ ص ۹۲،
۲- مسلم نیشابوری، صحیح مسلم ج ۳ ص ۱۶۳۷،
۳- مسلم نیشابوری، صحیح مسلم ج ۱ ص ۲۸۰،
۴-حاکم نیشابوری، المستدرک على الصحیحین، ج ۳، ص ۱۳۷.
۵-بخاری،التاریخ الکبیر ج ۲ ص ۲۵۵.
۶-حاکم نیشابوری، المستدرک على الصحیحین، ج ۲ ص ۳۸۳

کلیپ سرا وب‌سایت

نظرات بسته شده است.