چه لزومی دارد آخرتی باشد؟
چه لزومی دارد آخرتی باشد؟
آیا اعتقاد به آخرت فایده ای هم دارد؟
معتقدین به آخرت و منکرین آن، چه تفاوت هایی در زندگی با هم دارند؟
از رهاوردهاى ناخوشایند زندگى ماشینى و دنیا پرستى افراطى، اضطراب و نگرانى و تلاطم روحى و روانى است. بشر متمدن امروز، گرچه به رفاه مادى و لذت هاى جسمى رسیده است ولى دچار چنان بحران ها و بیمارى هاى روحى و روانى شده که با بن بست فکرى و ناامیدى فزاینده اى دست به گریبان است، و حاصل آن خودکشى، جنون و …مى باشد.
تنها راه رهایى از این فشارهاى روحى و بیمارى هاى کشنده به اعتراف روانشناسان غربى و شرقى، ایمان به خدا، دین دارى و ایجاد پیوند معنوى با پروردگار یکتا، دعا و راز دلگفتن با آن ذات پاک در خلوتگاه هاى عبادت و بندگى است. چه این که به گواهى قرآن کریم، تنها یاد خدا و دعا و راز و نیاز با اوست که دلهاى بیمار را درمان و روح متلاطم را آرامش مى بخشد.
الَّذینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ الا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ. رعد/۲۸٫ آنها کسانى هستند که ایمان آورده اند، و دلهایشان به یاد خدا مطمئن (و آرام) است؛ آگاه باشید، تنها با یاد خدا دلها آرامش مى یابد.
به بیان دیگر:
اعتقاد به زندگى پس از مرگ نه تنها در تهذیب نفوس و اخلاص قلوب و پرورش اخلاق و پاکى اعمال مؤثّر است، بلکه در بهبود حال انسان در همین زندگى دنیا نیز اثر عمیقى دارد.
مى دانیم مهمترین چیزى که انسان از آن رنج مى برد، و شربت زندگى را در کام او ناگوار مى سازد، و اعصاب او را درهم مى کوبد، انواع نگرانى هاست که زندگى آدمى را احاطه کرده.
نگرانى از گذشته و فرصتهاى از دست رفته و زیان هایى که دامنگیر انسان شده.
نگرانى از آینده و پایان زندگى و از دست دادن دوستان و بستگان و فرزندان و اموال و ثروت ها و قواى جسم و جان.
و نگرانى از حوادث گوناگون پیشبینى نشده که همچون طوفانى آرامش زندگى را برهم مى زند.
انسانى که زندگى دنیا براى او هدف است و به آخرت ایمان ندارد، در زندگى احساس پوچى و بى هدفى مى کند؛ از همین رو ناکامى ها، سختى ها، مصیبت ها، ترس از مرگ و نابودى، نبودِ پناهگاه مطمئن، نگرانى از گذشته و فرصتهاى از دست رفته و وحشت از آینده، آرامش روحى و روانىاش را سلب مى کند. این معضلى است که امروزه توجه روانکاوان جهان را به خود جلب کرده است.
در حالى که انسان معتقد به آخرت، جهان آخرت را هدف و مقصد جاودانى و دنیا را گذرگاه و معبر و همه مظاهر آن را وسیله اى براى رسیدن به آن هدف مى داند و به همین سبب، ناکامى هاى دنیا او را ملول و افسرده نکرده، مشکلات و مصائب را به امید اجر و پاداش اخروى تحمّل مى کند و از مرگ- که انتقال از نشئه اى به سرخوشىِ دیگر است- هراسى ندارد. چنین انسانى، با ایمانى که به خدا و آخرت دارد از آرامش برخوردار است؛ یعنى نه ترس از آینده دارد و نه اندوهى از گذشته:
«… مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ» (مائده، آیه ۶۹)؛ هرکس به خدا و روز بازپسین ایمان آورد و کار نیکو کند، پس نه بیمى برایشان است و نه اندوهگین خواهند شد.
«… مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ» (بقره،/ ۶۲)هرکس به خدا و روز بازپسین ایمان داشت و کار شایسته کرد، پس اجرشان را پیش پروردگارشان خواهند داشت، نه بیمى بر آنان است و نه اندوهناک خواهند شد.
دکتر الکسیس کارل، دانشمند بزرگ فرانسوى مى گوید:
در سکوت این پناهگاه ها (مکانهاى عبادت و نیایش) انسان مى تواند در حالى که اندیشه به سوى خدا در پرواز است، عضلات و اعضایش را آرامش بخشد، روحش را سبکبار کند و نیروى سنجش و تشخیص خویش را جلا دهد و قدرت تحمل زندگىِ دشوارى که تمدن جدید بر دوش او بار کرده و به زانویش درآورده است، به دست آورد. اجتماعاتى که احتیاج به نیایش را در خود کشته اند به طور معمول از فساد و زوال مصون نخواهند بود.(۱)
ویلیام جیمز (روانکاو مشهور آمریکایى) نیز مى نویسد:
هزاران هزار مؤمنِ به خدا به خوبى حس کرده اند که خداوند همیشه با آنهاست. شب و روز، در خانه و بیرون از آن. هرگاه این طور خدا را با خود بدانیم، چشمه فیاض لایزالى از آرامش و صفاى قلب در خود ایجاد کرده ایم، که هیچ سیلاب غمى و یا هجوم وحشت و بیمى در آن اثر ندارد.(۲)
منابع:
۱-نیایش، ص ۲۷، ص ۵۰ و ۵۷، به نقل از عبادت در اسلام، صادقى اردستانى، ص ۹۴ و ۱۰۰، انتشارات خزر، تهران.
۲- دین و روان، ترجمه مهدى قائنى، ص ۱۶۶- ۱۶۷، انتشارات دارالفکر، قم.