می خواستیم فساد از بین‌ برود قبح آن را از بین بر دیم


می خواستیم فساد از بین‌ برود قبح آن را از بین بر دیم

  اخبارسیاسی ,خبرهای  سیاسی ,فساد

الان شاهدیم که فساد همه‌گیر شده است 

ما داریم چوب نا‌امنی سرمایه‌گذاری را می‌خوریم

 می خواستیم فساد را از بین ببریم اما قبح آن را از بین بردیم

اختلافات سیاسی را نباید دستمایه ای برای ترساندن سرمایه‌گذاران کنیم

در جامعه ما به واسطه خطاهای بستگان، مسئولان را بی‌حیثیت می کنیم و این ظلم است

من یکی از مخالفان رسانه ای شدن پرونده‌های مفاسد اقتصادی بوده، هستم و خواهم بود

بحث آقازادگی در کشور ما قدری لوث شده و احساس می‌کنم طرح چنین مباحثی، هدف قراردادن شخصیت مسئولان است

یکی از محبت‌هایی که پدرم در حق من کرد، این بود که از همان ابتدای ازدواج، بنده را رها کرد و چترحمایتش را از سرم برداشت

سرمایه گذار نباید از ورود به کشور بترسد. الان سرمایه گذاران دارند از کشور فرار می‌کنند وسرمایه از ایران دارد خارج می شود

وقتی یک سرمایه‌گذار به سلامت اقتصادی ایران نگاه می‌کند، می بیند که اقتصاد ایران سالم نیست؛ پس چرا باید سرمایه اش را به کشور بیاورد؟

انتساب افراد به مسئولان، نشان دهنده این واقعیت است که در واقع این پرونده برای آن فرد درست نشده بلکه این پرونده برای آن مسئول درست شده است 

سخت تن به گفت‌وگو می دهد و از او مصاحبه های کمی در فضای رسانه ای موجود است. زمانی که برای حضور در انتخابات مجلس دهم از حوزه لامرد و مهر کاندیدا شد، رسانه ها نوشتند که آقازاده وزیر اطلاعات کاندیدای مجلس شد اما خودش می گوید آقازادگی مساله نا خوشایندی است.

 

می گویداز موقعیت پدرش در هیچ کجا استفاده نکرده و شخصیتش اجازه چنین کاری را نمی دهد. فرزند سید محمود علوی، وزیر اطلاعات دولت حسن روحانی است که در انتخابات مجلس دهم به عنوان نماینده مردم لامرد و مهر در استان فارس انتخاب شد و حال در کمیسیون امنیت‌ملی و سیاسی خارجی بهارستان حضور دارد. متولد ۱۳۵۹ است.

 

او هم در حوزه تحصیل کرده و هم در دانشگاه حقوق خوانده و حالا وکیل است. می گوید وصیت جدشان بوده که سمت قضاوت نرود و به همین دلیل بعد از پایان تحصیلات در رشته حقوق شغل وکالت را برای خود انتخاب می کند. علوی از منتقدان رسانه ای شدن پرونده های فساد اقتصادی در کشور است. می گوید این مساله باعث می شود که سرمایه گذاران در ایران احساس امنیت نکنند. در ادامه مشروح گفت و گوی «قانون» را با سید محسن علوی می‌خوانید:

 

شما ابتدا به حوزه علمیه رفتید و بعد وارد دانشگاه شدید؛ تا چه سطحی در حوزه بودید؟

من درکل ۶ سال حوزه بودم و تحصیلات حوزوی در حد سطح و بعد از آن در دانشگاه تهران در رشته حقوق ادامه تحصیل دادم‌.

 

یکی از موضوعاتی که در زمان کاندیداتوری شما در سال ۹۴ حاشیه‌ساز شد، این مساله بود که به پشتوانه آقازاده بودن در انتخابات ثبت نام و اعلام کاندیداتوری کردید؛ این را قبول دارید؟

چندان اعتقادی به این مباحث ندارم. بحث آقا زادگی در کشور ما قدری لوث شده و احساس می‌کنم بیشتر منظور از طرح چنین مباحثی، هدف قراردادن شخصیت مسئولان است . به نوعی تیر خلاص برای ترور شخصیت های سیاسی محسوب می‌شود. برای مثال جایی ممکن است مسئولی در یک موضوعی همکاری نکند یا از نظر خط مشی سیاسی با فضای سیاسی جامعه همراهی نداشته باشد، در اینجا اگر مسئولی نقطه‌ضعفی نداشته باشد، سراغ اعضای خانواده وی مانند فرزند، برادر یا سایر بستگان می‌روند و با برچسب‌زنی‌ها و طرح اتهامات واهی سعی در ترور شخصیت مسئولان می‌کنند. اگر بر فرض، آقازاده‌ای تخلفی داشته یا جایی سوء‌استفاده‌ای کرد باید برخورد و در صورت محکومیت مجازات شود اما این موضوع چه ارتباطی به بستگان وی یا شخصیت مسئولان دارد؟همگی این بیت معروف را شنیده‌ایم «گیرم پدرتو بود فاضل/ از فضل پدر، تورا چه حاصل». به عبارتی شخصیت هر کسی قائم به شخص خودش است و هیچ ارتباطی به پدر یا بستگانش ندارد.

 

هرکس باید نان بازوی خودش را بخورد. از طرف دیگر به هر حال جامعه ما اسلامی است و باید احکام اسلامی را در نظر بگیریم؛ در قرآن کریم داریم که کسی به‌دلیل گناه دیگری مجازات نمی‌‌شود. اما آیا در جامعه ما این مساله حاکم است؟! به عبارتی انتظار داریم عکس این بیت نیز در جامعه حاکم باشد «گیرم پسرتو بود قاتل، از رذل پسر، پدر چه حاصل؟» چرا گناه برخی فرزندان مسئولان را به نام آن مسئول و گاه عملکرد بد و اشتباه آن فرزند را به نام پدرش می نویسیم؟ آیا این عادلانه است؟ چه تعداد از مسئولان نظام را به خاطر فرزندان‌شان هتک حیثیت کردیم؟ این افراد سرمایه های کشورند.

 

آن مقام مسئول اگر در خانه در کنار خانواده اش نبوده، وقتش را برای نظام و مملکت و مردم گذاشته است. آیا زمانی که پسر نوح(ع) به راه باطل رفت، حضرت نوح(ع) از پیامبری ساقط شد؟ در جامعه ما به واسطه خطاهای بستگان، مسئولان را بی حیثیت می کنیم و این ظلم است. ما انتظار داریم اگر در جامعه فرزندی بر اساس توانایی خودش توانست پیشرفت کند، بی‌جهت به او تاخته نشود؛ موضوعی که مشاهده نمی‌کنیم و متاسفانه مجامع و مراجع و سازمان‌ها و دستگاه های رسمی وقتی می‌خواهند از یک متهم نام ببرند، می‌گویند برادر یا فرزند فلان مسئول است. یعنی آن شخص را بر سر آن مسئول می‌کوبند؛ این موضوع ظلم آشکاری در جامعه ماست.

 

مسئولان چه می‌شوند؟ بسیاری از این تخریب ها از سوی مسئولان فعلی و سابق شکل می گیرد و این موضوع بازخورد خوبی در جامعه ندارد.

بخشی از این مساله به مسئولان باز می‌گردد. باید این طیف را توجیه کنیم و بگوییم که به فرض اگر پرونده ای برای فلان آقازاده و برادر یا بستگان مسئول اتفاق می افتد، برای چه این انتساب را در رسانه ها بیان می‌کنید. این انتساب نشانه سوء نیت شماست. طرح انتساب افراد به مسئولان نشان دهنده این واقعیت است که در واقع این پرونده برای آن فرد درست نشده بلکه برای آن مسئول درست شده است. مردم باید این موضوع را با هوشیاری پیگیری و مسئولان نیز رعایت کنند. در قرآن آمده هرکس به اندازه وسعت و امکاناتی که در اختیارش گذاشته شده است از او پاسخ می‌خواهند.

 

شما خود را آقا زاده نمی دانید؟

بنده شخصیتی مستقل از پدر دارم. سوابق من مانند وکیل پایه یک دادگستری، دانشجوی دوره دکتری حقوق خصوصی، مقدمات مشارکت در خدمت به نظام اسلامی را برای من به وجود آورده است ولی اعتمادی که مردم حوزه انتخابیه به پدر اینجانب داشته‌اند، سرمایه عظیم اجتماعی بوده که در مسیر خدمت به نظام، بنده را همراهی کرده است. افتخار می‌کنم که در مسیر خدمتی که پدرم ۳۵ سال پیش آغاز کرده‌اند، امروز قرار گرفته ام تا بتوانم بخشی از مشکلات مردم عزیزمان به ویژه نسل جوان را مرتفع کنم.

 

به هر حال شما فرزند سید محمود علوی، وزیر دولت مستقر هستید.

فرزند وزیر بودن دسترسی‌هایی را به مسئولان عالی رتبه نظام ایجاد می‌کند و توانمندی متفاوتی را با سایر افراد به‌وجود می‌آورد که چنین شرایطی مسئولیت سنگین تری را بر دوش شخص قرار می‌دهد. به نظر من اگر از این فرصت و توانمندی در جهت منافع اقتصادی استفاده کنیم، نقد وارد است که از رانت برای منافع شخصی استفاده کرده اما فکر می‌کنم وقتی این فرصت را در اختیار مردم قرار می دهیم تا خدمت رسانی به مردم با سرعت بیشتری صورت پذیرد، سوء استفاده یا رانت نیست.

 

شما خودتان هیچ وقت از موقعیتی که داشتید، به عنوان فرزند یک مسئول که در مقام های مختلف مشغول به فعالیت بوده است، استفاده کرده‌اید؟

من در ۱۹ سالگی ازدواج کردم. یکی از محبت هایی که پدرم در حق من کرد، این بود که از همان ابتدای ازدواج بنده را رها کرد و چترحمایتش را از روی سر من برداشت. زندگی سختی داشتم و فشار سنگینی را تحمل می کردم. من آن زمان ساکن تهران بودم و مدتی به قم رفتم. شهریه طلبگی، منبع اصلی در آمد من بود؛ به علاوه یک سرمایه کمی نیز داشتم که در جایی گذاشته بودم که با مضار سودی به ما می دادند که آن هم بسیار مختصر بود.

 

در سال ۸۲ فکر می کنم کل موجودی ماهانه خانواده سه نفره ما ۷۰ هزار تومان بود که این مبلغ برای معیشت نصف ماه ما جواب می‌داد؛ نصف دیگر ماه را باید بدون حقوق می گذراندیم. حساب کنید دو هفته باید صبر می کردیم تا آخر ماه برسد و باز همان ۷۰ هزار تومان به حسابم واریز شود.

در آن شرایط احساس کردم که باید سر کار بروم. کار هم دست‌کم لیسانس می‌خواست. روی این حساب با زن و یک بچه نشستم پشت کنکور و با توجه به اینکه رشته‌ام ریاضی فیزیک بود ولی مقدمات رشته علوم انسانی را در حوزه خوانده بودم، کنکور انسانی دادم.

 

روزهای سختی بود؛ صبح تا شب درس می‌خواندم. نتیجه که آمد، رشته حقوق دانشگاه تهران قبول شدم. همه امیدم این بود که دانشگاه تمام می‌شود و لیسانسم را می گیرم، به سرکار می روم و وضع‌مان خوب می‌شود. لیسانس را با زحمت گرفتم و یک روز سراغ حاج‌آقا(سید‌محمود علوی) رفتم. به ایشان گفتم یک کار برای من پیدا کنید. هیچ وقت یادم نمی رود، ایشان به من گفتند: «دست روی دست آمده است» و کار نیست. بنشین و فوق لیسانس را بگیر بعد ان‌شاءا… کار پیدا می شود. این مساله برایم بسیار سنگین بود. من با زن و بچه و کلی مشکلات دوباره در میان مشکلات تنها ماندم.

 

چه سالی این مساله اتفاق افتاد؟

سال ۱۳۸۶ بود و حاج آقا رییس عقیدتی- سیاسی ارتش بودند.

 

دراین وضعیت چه کردید؟

بعد از کلی تلاش با کمک یکی از بستگان به عنوان کارمند محلی در سفارت ایران در کویت مشغول شدم و در آنجا شعبه دانشگاه پیام نور را تاسیس کردم؛ همزمان در مقطع کارشناسی ارشد حقوق خصوصی در دانشگاه آزاد تهران مشغول به تحصیل ومدتی به عنوان رییس دانشگاه پیام نور در کویت مشغول شدم ولی به دلیل عدم تمدید اقامت، مجبور به بازگشت به کشور شدم. پس از ورود به ایران، یک سال و نیم بیکار بودم که در همین مدت برای وکالت، قضاوت و سردفتری ثبت‌نام کردم و همه را نیز قبول شدم.

 

سرانجام باتوجه به شرایط وارد کار وکالت شدم. اوایل کار کمی سخت بود ولی به هرحال شرایط کم‌کم بهتر شد و وضع‌مان تاحدودی تغییر کرد. همواره خداوند را شاکرم که یک جوانی بودم که مثل بقیه جوان‌ها پیش رفتم.من در زندگی نه آقازادگی به معنای امروزی داشتم و نه از موقعیت‌هایم استفاده ابزاری کردم.

 

در آن روزهای سخت فکر می کردید روزی پای‌تان به مجلس باز شود؟

خیر؛ امروزه که به آن دوران نگاه می کنم، یاد آن آیه قرآن می افتم که می گوید بیشتر اوقات شما فکر می کنید اتفاقی که برای شما می افتد، خوب نیست در حالی که صلاح شما در آن اتفاق است. آن یک سال و نیمی که بیکار بودم، به من فشار فراوانی آمد. باورش سخت است، در آن شرایط با یارانه زندگی می کردم؛ اجاره خانه عقب افتاده بود و چرخ زندگی نمی چرخید. در این شرایط آدم له می‌شود و اعتماد به نفسش از بین می رود. در این شرایط، انسان جلوی زن و بچه شرمنده و در مقابل والدین سرافکنده می شود.

 

همسرتان نسبت به شرایط زندگی اعتراضی نداشتند؟

اگر فداکاری و گذشت ایشان نبود، مشکلاتم بیشتر می شد. در آن مدت، همسرم تحمل فراوانی کردند.

 

آیا به دلیل فشار زندگی به حاج آقا گلایه کرده بودید؟

نه؛ شخصیتم هیچ وقت اجازه این کار را نمی دهد. هیچ وقت دستم را جلوی پدرم دراز نکردم.

 

به گفته خودتان، شرایط سختی را در زندگی تجربه کردید و بسیاری از جوانان کشور در همین وضعیت زندگی می‌کنند. وقتی که به مجلس رفتید، آیا به این موضوع فکر کردید که چه کاری می توانید برای جوانانی که مثل خودتان زندگی کردند و می کنند، انجام دهید؟

زمانی که نماینده شدم با خودم فکر می کردم که گویا حکمت خدا بر این بود که من این شرایط سخت را تجربه کنم تا شرایط جوانان کشور را درک کنم. من می دانم این بیکاری و فشار زندگی تا چه میزان زجر آور است. به همین دلیل تا جایی که دستم رسیده، برای جوانان حوزه انتخابیه ام کارهایی را انجام دادم.

 

این سوال را پیش از اینکه به حوزه انتخابیه‌تان برسیم، پاسخ دهید. چه شد شما از حوزه انتخابیه لامرد در انتخابات ثبت نام کردید؟

قبل از انتخابات برخی از دوستان آمدند و از من خواستند که در انتخابات ثبت نام کنم. خودم تمایلی نداشتم و سرانجام بعد از کلی بحث و صحبت ما را وارد صحنه کردند.

 

گفتید تمایلی به حضور نداشتید، چگونه راغب شدید ؟

نظر من این است که سنگ بزرگ، نشانه نزدن است. نماینده تهران‌شدن نیز پروتکل خود را دارد و از طرفی من با توجه به پیشینه زندگی راغب بودم تا به میزانی که دستم می رسد، شرایط را برای جوانان همنوع خود تغییر دهم. از طرفی حل مشکل جوانان کل کشور در توان من نیست. این نیاز به یک همت عمومی توسط همه مسئولان کشور دارد اما عزمم برای تغییر فضا به نفع جوانان در یک مقیاس کوچک‌تر جزم بود. از طرفی احترامی هم برای من به واسطه حضور چهار دوره‌ای پدر به عنوان نماینده این منطقه در مجلس قایل بودند که مزید بر علت شد و به این فکر کردم که می‌توانم بخشی از مشکلات جوانان را حل کنم. در دو شهرستان لامرد و مهر که من نمایندگی این مردم عزیز را بر عهده دارم، به‌طور تقریبی چهار هزار جوان بیکار حضور دارد. احساس کردم می‌توانم بخشی از مشکلات جوانان این منطقه و استان فارس را حل کنم؛ برای همین وارد شدم.

 

این صحبت را بسیاری از نمایندگان در پیش از انتخابات مطرح می کنند. شما برای عملی شدن عقایدتان چه کردید؟

شرایط این دو شهرستان، شرایط ویژه ای است. این دو شهرستان، جنوبی‌ترین نقطه استان فارس هستند و فاصله ما تا دریا به شکل خط مستقیم ۳۰ کیلومتر است. برای استان فارس که در بحران بی آبی بوده، دسترسی به آب برای ما مقدور است. سایت انرژی بر یک منطقه ویژه اقتصادی و فرصتی مناسب برای سرمایه گذاری است. پالایشگاه پارسیان در منطقه ما و خوراک گاز برای ما موجود است. حضور جوانان نخبه و نیروی کار تحصیلکرده و دسترسی‌هایی که از بحث جاده، راه، فرودگاه و مسائلی از این دست، زمینه مناسبی برای سرمایه‌گذاری مهیا کرده است. ما اگر در این منطقه برنامه‌ریزی داشته‌باشیم با توجه به زیرساخت‌هایی که موجود است، می توانیم از این فرصت اشتغال‌زایی به خوبی استفاده کنیم. ما این زیرساخت ها را آماده کردیم، با این هدف که سرمایه‌گذار جذب کنیم تا این پروژه ها به مرحله اجرا برسد.

 

تا چه حد موفق بودید؟

خودم وضعیت را خوب ارزیابی می کنم. برای مثال کارخانه آلومینیوم که سال‌ها به دلایل مختلف از تحریم‌ها گرفته تا مسائلی دیگر عقیم مانده بود و این پروژه قرار بود با سرمایه‌گذاری کشور چین انجام شود و من زمانی که به عنوان نماینده انتخاب شدم، در بحث فاینانس مشکلاتی بود که پیگیری هایی کردیم و مصوبه گرفتیم تا سرانجام بحث ضمانت آن ها حل شود و مشکل فاینانس رفع و کار شروع شد. سرمایه‌گذاری عظیمی در منطقه صورت گرفته است و با این کار، قریب به ۱۷۰۰ نفر به صورت مستقیم و ۲۵۰۰ نفر به صورت غیر مستقیم مشغول به کار می شوند.

 

یعنی با این پروژه، مشکل بیکاری جوانان شما در منطقه حل می شود.

بله، دست‌کم در منطقه ما با این پروژه مشکل بیکاری جوانان حل می شود. در کنار این کارخانه، نیروگاه سیکل ترکیبی نیز وجود دارد که برق این کارخانه را تامین می کند. این کارخانه اگر ایجاد شود، ۱۰۰۰ نفر می توانند آنجا مشغول به کار شوند. در مجموع ۵۰۰۰ نفر با احداث این کار خانه ها مشغول به کار می شوند. تا این لحظه بالغ بر هزار میلیارد تومان در کارخانه آلومینیوم سرمایه‌گذاری شده است که این مبلغ تا ۶ هزار میلیار می رسد.

 

پروژه‌های دیگر نیز همچون صنایع پایین‌دستی آلومینیوم کابل‌سازی، رینگ‌سازی، کارخانه بنزین، پروژه اتان‌گیری پالایشگاه پارسیان و پروژه های دیگر قرار است احداث شود که با این حساب ما نیاز داریم بیرون از شهرستان نیروی کار جذب کنیم. به صورت کلی باید بگویم که زمینه اشتغال در منطقه در حال ایجاد‌شدن است که ما امیدواریم در یک سال و نیم آینده جوانان این شهرستان‌ها به سر کار بروند. تمام این مسائل، نیازمند زیرساخت‌هایی در حوزه‌های دیگر است. فرودگاه لامرد که از ابتدای انقلاب با پیگیری حاج آقا فرزانه که خداوند رحمت‌شان کند، در این شهرستان احداث شده بود ودر دوره پنجم مجلس حاج‌آقا(سید‌محمود علوی) پیگیری کردند تا بین‌المللی شود، به دلیل نزدیکی به فرودگاه عسلویه و مسائلی دیگر تاحدودی نیمه تعطیل شده که با پیگیری‌هایی که انجام شد، این فرودگاه برای اینکه بتواند به نحو احسن خدمات‌رسانی را انجام دهد، از فرودگاه شیراز مستقل شد و زیر نظر فرودگاه تهران قرار گرفت. برای ساخت ترمینال جدید نیز اعتباری تخصیص داده شده است. با پروژه هایی که در دست ساخت است، لزوم وجود پررونق این فرودگاه حس خواهد شد که ما پیگیر هستیم که این کار با قدرت دنبال شود تا در آینده دچار مشکل نشویم.

 

شما حقوق خواندید. به نظر می رسید باید به کمیسیون حقوقی و قضایی بروید اما چه دلیلی داشت که به کمیسیون امنیت ملی رفتید؟

من مدت‌ها در خدمت آقای محسن رضایی بودم. ایشان دوره های مدیریت راهبردی می گذاشتند و به ما آموزش هایی را ارائه می‌دادند. ایشان یکی از دلایلی که تحصیلات‌شان را در زمینه اقتصاد دنبال می کنند این بود که تهاجم بعدی به ایران را اقتصادی می‌دانستند و در همین زمینه هم نظراتی داشته و دارند. پایان نامه ارشد من نیز در زمینه بررسی فقهی حقوقی الزام بانک‌ها به احتساب نرخ تورم در حساب‌های سپرده بود. مقداری در این قضیه وارد شدم و می دیدم که مشکل‌مان اینجاست و به همین دلیل وارد کمیسیون امنیت شدم و از همان ابتدا نیز بحث راه‌اندازی کمیته امنیت اقتصادی را پیگیری کردم. عده‌ای می‌گفتند این بحث به کمیسیون اقتصادی مربوط می شود اما استدلال من این بود باید امنیت اقتصادی از بعد امنیت سرمایه گذاری تامین شود. این بحث بسیار گسترده و بین تمام کمیسیون‌ها می‌تواند باشد.

 

از روند پیشرفت کار راضی بودید؟

تا کنون کار خوب پیش رفته است. مشکل اصلی اینجاست که برنامه های نمایندگان مجلس به شدت فشرده است. وظیفه نمایندگان مناطق محروم فقط تقنین و نظارت نیست و بنابر یک وظیفه عرفی، باید به مسائل حوزه های انتخابیه خود نیز برسند. یک کار تیمی به همراهی نمایندگان، مشاوران در حال انجام است و این کار نیاز به یک اقدام ویژه دارد.

 

تا به‌حال اتفاق افتاده که کمیسیون امنیت ملی بخواهد با پدر شما به عنوان وزیر اطلاعات ارتباط برقرار کند و از شما بخواهد رابط این مساله شوید؟

دوباره تاکید می‌کنم که شخصیت من مستقل از حاج آقاست. هیچ وقت نیز از فرصت و موقعیت ایشان برای رسیدن به جایی استفاده نکردم. شخصیتم برایم ارزشمند بوده ؛بنابراین این اتفاق نیز نیفتاده است.

 

بر اساس گفته خودتان، دو حوزه امنیت اقتصادی و جذب سرمایه گذار برای پروژه‌های حوزه نمایندگی‌تان را به شکل جدی در مجلس پیگیری می کنید. آیا برای جذب سرمایه گذاری در منطقه خودتان نیز به این مشکل برخوردید؟

بی شک همین‌گونه است. تحریم های ایران باعث شده بود جذب سرمایه های خارجی در این سال ها با مشکلات فراوان روبه‌رو باشد. بعد از حل پرونده هسته‌ای که جز بهانه‌جویی آمریکایی‌ها نبود، راه برای جذب سرمایه گذار در ایران فراهم شد. بعد از روی کار آمدن ترامپ، او صحبت هایی درباره پاره‌کردن برجام به میان آورد و از این سخن گفت که می‌خواهد از این توافق کنار بروداما آیا این اتفاق خواهد افتاد؟ من معتقدم آمریکا از این توافق کنار نمی رود. خارج‌شدن از برجام برای آمریکا هزینه سنگینی در مجامع بین‌المللی دارد. آمریکایی که یک زمان حرف می‌زد تمام دنیا با آن همراهی می‌کردند، امروز صحبت خروج از برجام را مطرح می‌کند و هیچ کشوری او را همراهی نمی‌کند.

 

در واقع بازی ظریف دیپلماسی، فضا را به نفع ایران رقم زد و آمریکا را در تنگنا قرار داد. انسجام بین‌المللی‌ای که علیه ایران شکل گرفته بود و انگشت اتهامی که به سمت ما بود، چرخیدو امروز به سوی آمریکا به واسطه بدعهدی این کشور نشانه رفته و امروز در حمایت از این توافق بین‌المللی است. آمریکا به اهدافی که می‌خواست، نرسید اما راهکار های دیگر را پیش گرفته است.در نگاه کلی بعد از اتمام تحریم‌های هسته‌ای، ایران به چه چیز نیاز دارد؟ ایران به دلیل شرایط اقتصادی به جا مانده از تحریم ها به سرمایه‌گذاری نیاز دارد. آمریکا به دنبال این است که پای سرمایه گذار خارجی به ایران نرسد.

 

فکر می کنید اتحادیه اروپا به عنوان یک فرصت مهم برای مراودات اقتصادی، چه واکنشی را برای اظهارات ترامپ و دولت آمریکا اتخاذ خواهد کرد؟

در روابط بین الملل تمام کشور ها به دنبال منافع خود هستند و تاجایی که برجام به نفع‌شان باشد و منافع‌شان را تامین کند، پای ایران می ایستند. در برخی کشورهای اروپایی وضعیت اقتصادی به گونه ای‌است که به دلیل اشباع سرمایه بازار در آن کشور تورم منفی شده است و به دنبال کشوری برای سرمایه‌گذاری می گردند.

 

آیا نگاه اتحادیه اروپا به بازار سرمایه‌گذاری در ایران، آن را در مقابل آمریکا نگه می دارد؟

ایران یک کشور بکر است. کشوری که به دلیل ضعف مدیریت، نتوانستیم ظرفیت‌های بالقوه آن را بالفعل کنیم. یکی دیگر از این شرایط نیز امنیت ایران است و ما مشاهده می‌کنیم با وجود اینکه داعش دور تا دور ایران را گرفته اما کشور از ضریب امنیت بالایی برخوردار ماند. زیر ساخت های سرمایه گذاری در ایران فراهم است اما یک مشکل عظیم در ایران وجود دارد و آن هم مشکل امنیت سرمایه‌گذاری است.

 

متاسفانه سرمایه‌گذار ایرانی از کشور خارج می شود و این یعنی ما برای حفظ سرمایه گذار داخلی دچار مشکل هستیم. آن وقت سرمایه گذار خارجی وقتی می‌خواهد به کشور وارد شود، به آمارها نگاه می اندازد که امنیت سرمایه‌گذاری و اقتصادی در ایران چه رتبه ای را دارد. در بحث امنیت داخلی، ایران رتبه ای خوب بین هفت و هشت دارد.

 

این یعنی ایران جزو امن‌ترین کشور‌ها از بعد داخلی به حساب می آید اما متاسفانه باید بگویم که در بحث امنیت اقتصادی و سرمایه گذاری، رتبه ای بین ۱۲۰ تا ۱۴۰ را داراست و این رتبه مناسبی نیست. سرمایه گذار خارجی وقتی می‌خواهد به یک کشور برای سرمایه‌گذاری وارد شود، به اولین موضوعی که نگاه می‌کند، رتبه امنیت اقتصادی و سرمایه گذاری است.

 

وقتی یک سرمایه گذار شرایط را در بحث امنیت اقتصادی مناسب نمی داند، تهدید های آمریکا را نیز می‌بیند، ریسک نمی‌کند که سرمایه‌اش را برای سرمایه‌گذاری به ایران بیاورد. سرمایه ترسو است، همیشه به جایی می رود که امنیت اقتصادی در آنجا باشد.

 

در این راستا، قدمی نیز برداشته شده‌است؟

دولت بعد از دو سال تلاش برای برجام، فضایی را ایجاد کرد که سرمایه گذاری در کشور هموار شود که توتال به زحمت به ایران آورده شد. شما نگاه کنید چه فضایی در کشور، مجلس و رسانه ها علیه توتال درست کردند. انگار صدها سرمایه‌گذار بین المللی پشت در ایستاده که ما بگوییم این یکی را نمی‌خواهیم. توتال را آوردیم که اعتماد سازی شود تا با این اعتماد سرمایه گذار های دیگر به کشور بیایند. چرا با این رفتار ها سرمایه گذار را از ورود به ایران پشیمان می کنیم؟ به نظرم ما برای اینکه بتوانیم امنیت اقتصادی و سرمایه گذاری را در ایران فراهم کنیم،لازمه اش این است که از داخل و سرمایه‌گذار داخلی شروع کنیم. برای این مساله نیز باید ابتدا مشکلات را بشناسیم.

 

ما بررسی های مختلفی در این زمینه داشتیم و مواردی که باعث می‌شود سرمایه گذاری اقتصادی در ایران نا امن شود را شناسایی کردیم. دلایل این موضوع شناسایی شد اما اراده ای برای تغییر شرایط و ایجاد امنیت اقتصادی دیده نمی شود.

 

چرا این گونه فکر می کنید؟

دلیل اصلی ناهماهنگی بین دستگاه های مختلف است. ببینید زمانی که یک سرمایه گذار وارد کشور می‌شود نیاز به یک تامین کننده مالی دارد. او به بانک ها نگاه می کند و می‌بیند وضعیت خوبی ندارند و از طرفی سود بانک‌ها بالاست. به رویدادهای کشور نیز نظاره می‌کنند و می‌بیند که اتفاقاتی مانند پدیده شاندیز، کاسپین، میزان، ثامن‌الحجج رخ می‌دهد که هر کدام مانند یک بمب اقتصادی است. بوی خوشی از این اتفاق به مشام نمی‌رسد و حتی امنیت یک کشور را زیر سوال می برد.

 

حال سوال را باید کمی عقب تر ببریم. سوال این است که چرا کاسپین، میزان و ثامن الحجج ایجاد شدند؟ چرا پدیده شاندیز که صدا و سیمای ایران مدت‌ها آن را تبلیغ می کرد ، متوقف شد؟ برای یک تاجر و سرمایه گذار اصل سرعت و با اعتبار کار کردن است. این سرمایه گذار وقتی وارد کشور می‌شود، دست‌کم سه یا چهار سال باید برای مجوز های حقوقی دوندگی کند. فرض کنید یک تاجر و بازرگان دچار مشکلی حقوقی شود و نیاز به خدمات دستگاه قضایی داشته باشد، از زمان ورود به دستگاه قضایی و ثبت دعوا تا اخذ حکم سه تا چهار سال زمان می برد که زمان زیادی است و در طول این روند سرمایه گذار یا تاجر ممکن است ورشکسته شود.

 

پس امنیت قضایی برای سرمایه گذاران در کشور ما نیست. اگر مجتمع هایی قضایی در حمایت از سرمایه‌گذاری در کشور ایجاد شود که در آن قضات متبحر اقتصادی، وکلای حرفه‌ای بین المللی وجود داشته باشد بی شک در افزایش امنیت اقتصادی در کشور کمک خواهد کرد. این کار را دستگاه قضایی باید ایجاد کند اما آیا اراده ای برای ایجاد این نوع مجتمع ها وجود دارد؟ این اراده باید شکل بگیرد. این را نیز باید اشاره کنم که من یکی از مخالفان رسانه ای شدن این پرونده های مفاسد اقتصادی بوده، هستم و خواهم بود.

 

چرا؟

بسیاری از مسائل را نباید رسانه ای کرد. شاید وزارت اطلاعات روزانه یک جلقیه انفجاری را کشف یا در ماه یک تیم تروریستی را خنثی کند. آیا این مساله از سوی مسئولان وزارت اطلاعات رسانه ای می شود؟دلیلش این است که امنیت روانی در کشور مهم‌تر از خود امنیت است و نباید امنیت روانی را از کشور بگیریم. در بحث مبارزه با مفاسد اقتصادی باید بسیار سنگین و جدی برخورد و فضا را بر مفسدان اقتصادی تنگ کنیم.

 

این سوال باید پاسخ داده شود که رسانه ای کردن کشف این پرونده ها چه کمکی می تواند بکند؟ یک زمان شما پرونده های مفاسد اقتصادی را رسانه ای می کنید تا مفسدان اقتصادی یا کسانی که به دنبال تخطی و تخلف قانونی هستند، بترسند. یعنی می‌خواهیم از این طریق جلوی فساد را بگیریم. ما هشت سال این کار را انجام دادیم. اما آیا فساد در کشور کم شد؟ من نظرم این است که فساد بیشتر شده است. یعنی این رسانه ای کردن مفسدان نه تنها مانع کاهش فسادهای‌شان نشد بلکه قبح فساد را در کشور از بین برد و به عبارتی تبدیل به وسیله ای برای اشاعه فساد در کشور شده است. می خواستیم فساد را از بین ببریم اما قبح فساد را از بین بردیم.

 

امروزه شاهدیم که فساد همه گیر شده است. وقتی یک سرمایه گذار به سلامت اقتصادی ایران نگاه می کند می‌بیند که اقتصاد ایران سالم نیست چرا باید سرمایه اش را به کشور بیاورد؟ ما باید با مفاسد اقتصادی برخورد کنیم اما نباید سلامت اقتصادی را تحت شعاع این مبارزه قرار دهیم و فضای امن سرمایه گذاری را مخدوش کنیم .

 

پس مشکل اصلی کجاست؟

ما اشتباهات فراوانی در این سال ها انجام دادیم. برای مثال پرونده امیر منصور آریا را نام می‌برم. اول این پرونده رسانه ای و در نهایت امیر منصور آریا اعدام شد. این موضوع باید یک دلهره در دل کسانی که در کشور فساد می کنند ایجاد می کرد. بعد از امیر منصور آریا در کشور مفسد نداشتیم؟ بابک زنجانی از کجا پیدا شد؟ این اعدام نتوانست کارساز شود و با خودش اثرات جانبی نیز داشت. برای مثال سرمایه گذار ایرانی خارج از کشور پیش خودش فکر می کند که امیر منصور آریا سرمایه داری بود که داشت به زندگی اش در آلمان می رسید و زندگی خوبی نیز داشت. او به ایران آمد و در اینجا برای اینکه کارش پیش برود، مجبور شد رشوه بدهد. در نهایت چه بلایی بر سرش آمد؟ اعدام شد. پس ما نیز به ایران نرویم که اعدام نشویم! اگر ما به فرض مصادره اموال، زندان یا مجازات های اینچنینی به او می دادیم نتیجه مخرب و ارعاب آور اعدام را برای سرمایه گذاران نداشت. این اعدام برای مفسد داخلی درس نشد اما برای سرمایه گذار ایرانی خارج از کشور یک مانع بزرگ شد. آیا رسانه ای کردن این اعدام کردن می‌تواند مشکل ما را حل کند؟

 

این حرف شما درست است. اما چرا فضا به‌گونه‌ای رقم می خورد که سرمایه گذار بعد از مدتی با این مسائل روبه‌رو می‌شود؟

من نمی‌گویم با مفاسد برخورد نشود. حرفم این است که برخوردها به گونه ای نباشد که سرمایه گذارها از ورود به ایران بترسند. ضمن اینکه باید تحقیق کنیم که چرا سرمایه‌گذار مجبور می شود به باج دادن رو بیاورد. مفاسد اقتصادی و اداری ما فضایی ایجاد کرده که صرف نمی‌کند سرمایه گذار بخواهد برای ورود با سرمایه به کشور ریسک کند.

 

راهکار چیست؟

کشور چین کمونیستی است و زمانی اموال سرمایه‌دارها را مصادره می کرد. در اتفاقاتی به خودشان آمدند و مشاهده کردند که یک میلیارد و دویست و هشتاد میلیون جمعیت فقیر و معتاد دارند و کشورشان را فضاحت برداشت. این‌گونه چینی ها به دنبال راهکار رفتند. راهکارشان این بود که کشور به چه چیز هایی نیاز دارد. سرمایه گذار، امنیت سرمایه گذاری، برنامه، مدیر و مسائلی از این دست را نیازسنجی و بر اساس آن برنامه‌ریزی کردند. در بحث اقتصاد نیز گفتند ما تضمین می کنیم هرکس سرمایه ای را وارد چین بکند و در این کشور سرمایه گذاری کند به همان میزان می تواند از کشور خارج کند.

 

یک فضای امن ایجاد کردند و سرمایه های‌شان به چین برگشتند و با برنامه ریزی و مدیریت‌شان ظرف ۲۰ سال تحولی عظیم در چین ایجاد کردند. ما نیز باید این فضا را ایجاد کنیم. سرمایه گذار نباید از ورود به کشور بترسد. سرمایه گذاران از کشور فرار می کنند و این‌گونه سرمایه از کشور خارج می‌شود. در حال حاضر نقدینگی در دست مردم ایران چیزی در حدود ۸۰۰ هزار میلیارد است. این به معنای یک میلیون فرصت شغلی در کشور است. ما چهار میلیون بیکار در کشور داریم و این یعنی ما دست‌کم به چهارتریلیارد پول نیاز داریم. با این حساب باید چیزی در حدود سه تا چهارتریلیارد از بیرون سرمایه جذب شود. این درحالی است که سرمایه ایرانیان خارج از کشور ۶تریلیارد است. اگر این سرمایه در کشور وجود داشت جوانان ما امروز بیکار نبودند. ما چوب نا امنی سرمایه گذاری را می خوریم. برخورد با سرمایه گذاران برخورد مناسبی نیست.

 

ما اول سرمایه دار را جلب یا ممنوع الخروج می کنیم بعد درباره اش تحقیق و مطالعه می کنیم. ما باید چشم‌های‌مان را بشوییم و جور دیگر به سرمایه گذاری در ایران نگاه کنیم. فعالان اقتصادی مجرم نیستند اما گاهی می‌بینیم نوع نگاه برخی به فعالان اقتصادی نگاهی مجرمانه و بغض آلود است . با این نوع نگاه نمی‌شود توقع حل مشکلات اقتصادی داشته باشیم.

 

عملکرد رسانه را در این زمینه چگونه ارزیابی می‌کنید؟

صدا و سیما و رسانه های ما نیز باید با این مجموعه هماهنگ شوند. اختلافات سیاسی را نباید دستمایه ای برای ترساندن سرمایه گذاران کنیم.

 

این بحث سرمایه گذاری امنیتی را که شما مسئولیت پیگیری آن را در کمیسیون امنیت ملی بر عهده دارید، با دستگاه‌های امنیتی مطرح کردید؟

بله. مذاکرات متعدد داشتیم و باز هم این مذاکرات در حال انجام و پیگیری هایی در دستور کار است. اما این پیگیری ها به نتیجه نمی‌رسد مگر اینکه یک تشکیلات مافوق قوایی ایجاد شود. تشکیلاتی که صدا وسیما، قوای سه گانه، و دستگاه های امنیتی از این دست زیر نظر آن قراربگیرند و هماهنگی در حوزه اقتصادی بین این دستگاها مدیریت شود. هرجا که احساس شد تنشی در حال ایجاد شدن است، از طریق این تشکیلات مشکل حل شود تا چوب این تنش به تن سرمایه و سرمایه گذار نخورد. در غیر این‌صورت هیچ نهاد و دستگاهی نمی تواند این معضل را حل کند.

 

پیشنهادی در رابطه با ایجاد این تشکیلات دارید؟

در کمیته امنیت اقتصادی در حال بحث روی این تشکیلات هستیم. برای مثال به دنبال این موضوع هستیم که چند نفر از نخبگان اقتصادی برنامه ای را فراهم و آن را در قالب این تشکیلات اجرا کنند و این برنامه با تغییر دولت‌ها خللی در اجرایش ایجاد نشود. سردرگمی ای که چند راهی مسیر های اقتصادی دولت ها به وجود می آورند، خود مساله ای‌است که باید حل شود. نکته بعدی که باید برای آن فکری کنیم عدم تسلط دولت ها به تمام امور است. صدا‌و سیما یک زمان پدیده شاندیز را به صورت گسترده تبلیغ می‌کند و مردم به‌سمت پدیده برای سرمایه گذاری سرازیر می شوند. همان صدا و سیما یک روز می گوید این پروژه متوقف شد چون مفسد است! چه کسی باید این مسیر را اصلاح کند؟ دولت نمی تواند این مسائل را اصلاح کند. در دستگاه قضایی نیز با چنین اتفاقاتی روبه‌رو هستیم. دستگاه قضایی با اشتباهات زیادی روبه‌رو بوده است که من نمی خواهم آن ها را باز کنم. چرا باید یک بازپرس یا یک قاضی در استانی به یک مساله اقتصادی وارد شود و یک رای را خارج از ضوابط بدهد و یک بحران را در حوزه موسسات اقتصادی و مالی ایجاد کند که به راحتی قابل جمع کردن نباشد؟ما در حال بررسی این موضوعات هستیم. نمی خواهیم بی گدار به آب بزنیم. به دنبال این هستیم که سیستم درستی را پیشنهاد کنیم.

 

 

 

کلیپ سرا وب‌سایت

یک نظر

  • ماشاالله گودرزی گفت:

    سلام .اقتصاد و معیشت در دنیای امروزی که دست کم از ۵۰ سال پیش آغاز شده ، تعریفی جدید دارد : تولید کلان اقتصادی با ماشین و تولید ثروت کلان و سپس پشتیبانی عمومی از معیشت به منظور حذف مشاغل کاذب و به حرکت در آورن چندین برابر موتور اقتصاد سالم و تولید ثروت بیشتر و همین گونه پیوستن به چرخه نامنتهای تولید ثروت که دست دولت را برای تعریف شاخص بالاتری از نعیشت باز تر می نماید و سپس باز نمودن عرصه های اساسی توسعه و پیشرفت در حوزه های محیط زیست / منابع طبیعی / گردشگری / دانش / ترانزیت / بهداشت .
    بدین منظور دولت باید در گام نخست دو کار انجام دهد : ۱٫ تضمین اصل سرمایه + حد اقل سود سالیانه آن ۲٫ برقراری مستمری معیشت .
    مابقی اتفاقات خوب خود به خود رخ خواهند داد . انشاالله . متشکرم .

  • نظرات بسته شده است.