مناظره یا یک وهابی که خلافت امام علی (ع) را کم ارزش میدانست
آنچه در این نوشته به آن میپردازیم، مناظرهای بین شیعه و یک وهابی است. وهابی در این مناظره تلاش میکند که خلافت و ولایت امام علی (علیه السلام) را کم ارزش بیان کند و شیعه هم با توجه به کتابهای معتبر مورد تایید خود وهابیون، به این وهابی پاسخ میدهد.
وهابی: چرا شیعه این قدر روی مساله خلافت امام علی (علیه السلام) تاکید دارد؟ دنیا این قدر ارزش ندارد، که بهخاطر خلافت امامتان، با خلفا خصومت داشته باشید. حالا فرض کنیم، امام علی (علیه السلام) خلیفه اول میشد، چه مشکلی در این صورت حل میشد؟
شیعه: اگر مساله خلافت اهمیت ندارد، چرا عدهای از صحابه ـ از جمله خلیفه اول و دوم ـ هنوز بدن پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را غسل و کفن نکرده، به مسأله جانشینی پرداختند؟ این یعنی مسأله خلافت، اهمیتش بیشتر از دفن و کفن پیامبر اکرم است. ابن ابىشیبه صاحب «المصنف» و استاد بخاری در کتاب مصنف از هشام و از پدرش نقل مىکند: «ابوبکر و عمر هم مانند عایشه در مراسم دفن حضور نداشتهاند»[۱] آیا این دو به جز حضور در سقیفه برای تعیین خلیفه، جایی دیگر بودهاند؟
اگر مساله خلافت امام علی (علیه السلام) ارزش نداشت، خداوند در قرآن آن را بیان نمیکرد: «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ ءَامَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَوهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَوهَ وَهُمْ رَاکِعُونَ.[مائده/۵۵] سرپرست و صاحب امر شما، تنها خدا، پیامبر او و کسانی هستند، که ایمان آوردهاند؛ همانها که نماز را بر پا میدارند، و در حال رکوع، زکات میدهند.» طبری در تفسیر خود در ذیل این آیه میگوید: «این آیه درباره علی بن أبیطالب (علیه السلام) نازل شده است و او در حال رکوع صدقه داده است.»[۲] ابن تیمیه درباره تفسیر طبری و تفسیر ابن أبیحاتم گفته: «تفسیر طبری و ابن ابیحاتم از تفاسیری است، که روایات نقل شده در آنها، در تفسیر قرآن قابل اعتماد هستند.»[۳]
آیه ابلاغ هم از جمله آیاتی است که ولایت و خلافت امام علی (علیه السلام) را بیان میکند. آلوسی در ذیل آیه ابلاغ میگوید: «ابن مردویه از ابن مسعود نقل میکند که: «ما در زمان رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) این آیه را اینگونه میخواندیم: آنچه از طرف پروردگارت، بر تو نازل شده است، که «علی ولی مومنین است» را بهطور کامل (به مردم) ابلاغ کن، و اگر چنین نکنی، رسالت او را انجام ندادهای»[۴].
ای وهابی، خوب در این آیه دقت کن، اگر ولایت امام علی (علیه السلام) اهمیت زیاد نداشت، در آیه نمیفرمود که، ای پیامبر! اگر این کار را نکنی، رسالت خود را انجام ندادهای.
ای وهابی اگر خلافت امام علی (علیه السلام) مهم نبود، پیامبر اکرم بارها این خلافت را به مردم اعلام نمیکرد. در روایات با سند صحیح لفظ «خلیفه» آمده است. یعنی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) خطاب به امام علی (علیه السلام) فرمود: «تو خلیفه (جانشین) من هستی…» البانی در ذیل این روایت میگوید: «سند این روایت صحیح است و راویان همگی از روات بخاری و مسلم هستند. مگر یحیى بن سلیم بن بلج که او هم ثقه است.»[۵]
دقت کن این روایت را آلبانی صحیح میداند، پس نمیتوانی آن را انکار کنی. پس بدان ای وهابی، خلافت و ولایت امام علی (علیه السلام) جایگاه مهمی بوده است و هر کسیکه این جایگاه را غصب کند، گناه بزرگی انجام داده است.
و اما ای وهابی گفتی: «حالا فرض کنیم امام علی (علیه السلام) خلیفه اول میشد، چه مشکلی در این صورت حل میشد.» من پاسخ این سوال را با روایت صحیح السند میدهم. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «اگر علی (علیه السلام) را امیر خود نمایید و البته شما چنین نخواهید کرد، او را هدایتگری هدایت شده، خواهید یافت، که شما را بهراه مستقیم میبرد.»[۶]
پینوشت:
[۱]. «ابْنُ نُمَیْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ عُرْوَهَ عَنْ أَبِیهِ أَنَّ أَبَا بَکْرٍ وَعُمَرَ لَمْ یَشْهَدَا دَفْنَ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ ». ابن ابی شیبه، المصنف فی الأحادیث والآثار، الناشر: مکتبه الرشد، الریاض، الطبعه: الأولى، ۱۴۰۹، عدد الأجزاء: ۷٫ المحقق: کمال یوسف الحوت، ج۷ ص۴۳۲
[۲]. «ثنا عتبه بن أبی حکیم فی هذه الآیه: إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا قال: علی بن أبی طالب حدثنی الحارث، قال: ثنا عبد العزیز قال: ثنا غالب بن عبید الله، قال: سمعت مجاهد أ یقول فی قوله: إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ الآیه، قال: نزلت فی علی بن أبی طالب، تصدق و هو راکع». طبری، جامع البیان، ناشر: دار المعرفه، مکان چاپ: لبنان، بیروت،سال چاپ: ۱۴۱۲ ه. ق، ج۶، ص ۱۸۶
[۳]. «تفاسیرهم متضمّنه للمنقولات التی یعتمد علیها فی التفسیر». ابن تیمیه، منهاج السنه، الناشر: مؤسسه قرطبه، تحقیق: د. محمد رشاد سالم، ج۷، ص۱۷۹٫
[۴]. «و أخرج ابن مردویه عن ابن مسعود قال: کنا نقرأ على عهد رسول اللّه صلّى اللّه علیه و سلّم یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ أن علیا ولی المؤمنین وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَه» . آلوسی، روح المعانی، ناشر: دار الکتب العلمیه، منشورات محمد علی بیضون، مکان چاپ: لبنان، بیروت، ج۳، ص: ۳۵۹
[۵]. «ثنا مُحَمَّدُ بْنُ الْمُثَنَّى، حَدَّثَنَا یَحْیَى بْنُ حَمَّادٍ، عَنْ أَبِی عَوَانَهَ، عَنْ یَحْیَى بْنِ سُلَیْمٍ أَبِی بَلْجٍ، عَنْ عَمْرِو بْنِ مَیْمُونٍ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ لِعَلِیٍّ أنت خلیفتی یعنی فی کل مؤمن.» الشیبانی، السنه، تحقیق: محمد ناصر الدین الألبانی، ناشر: المکتب الإسلامی، بیروت، الطبعه: الأولى، ۱۴۰۰هـ.ج ۲ ص۵۶۵٫
[۶]. «حَدَّثَنَا سُلَیْمَانُ بْنُ أَحْمَدَ، حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ وُهَیْبٍ الْغَزِّیُّ، حَدَّثَنَا ابْنُ أَبِی السَّرِیِّ، حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ، حَدَّثَنَا النُّعْمَانُ بْنُ أَبِی شَیْبَهَ الْجَنَدِیُّ، عَنْ سُفْیَانَ الثَّوْرِیِّ، عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ، عَنْ زَیْدِ بْنِ یُثَیْعٍ، عَنْ حُذَیْفَهَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: “إِنْ تَسْتَخْلِفُوا عَلِیًّا، وَمَا أَرَاکُمْ فَاعِلِینَ، تَجِدُوهُ هَادِیًا مَهْدِیًّا، یَحْمِلُکُمْ عَلَى الْمَحَجَّهِ الْبَیْضَاءِ». أبو نعیم الأصبهانی، حلیه الأولیاء لأبی نعیم، دار النشر: السعاده، بلد النشر: بجوار محافظه مصر، شماره حدیث ۱۹۲