زنی در آستانه فصلی سرد


زنی در آستانه فصلی سرد

اخبار,اخبارفرهنگی وهنری,نیکی کریمی

نگاه به مشکلات زنان در جامعه مساله‌ای‌ است که در فیلم‌های اکران سال ۹۶ زیاد به چشم می‌خورد و این اهمیت به موضوع زنان در سینمای ایران موضوع پسندیده ای محسوب می‌شود که البته هرچند دیر ولی بالاخره به بدنه سینمای کشور راه پیدا کرده است. اما نکته جالب توجه‌تر، حضور کارگردانان مرد در کنار کارگردانان زن برای نشان دادن مشکلات جنس زن در سینماست که گاهی تلاش این مردان از خود کارگردانان زن بهتر از آب در می‌آید. (چه کسی می‌تواند کتمان کند که فمنیست‌ترین کارگردان کشورمان بهرام بیضایی و آثار درخشانش است؟) «آذر»، از تازه‌ترین فیلم‌های این ژانر به شمار می‌رود که با رویکرد فمنیستی ساخته شده و به خودی خود نه تنها عیبی ندارد بلکه جای تشویق هم دارد. اما روشی که بیگلری، کارگردان فیلم،پیش گرفته روش چندان درستی نیست. او سعی کرده در فیلمش قهرمان مونث بیافریند و او را یک تنه در برابر مشکلات قرار بدهد تا فیلمش درباره زنان باشد، تا به اینجای کار هم روی کاغذ مشکلی نیست ولی در عمل شخصیت اصلی فیلم بیشتر از آنکه یک قهرمان به نظر بیاید، یک زن مستاصل و درمانده در گیرودارهای زندگی خودش است که آخرسر هم در بازی سخت روزگار می بازد و پا پس می‌کشد. قهرمانی که فقط به صرف کلاه کاسکت سرگذاشتن و موتور سوار شدن، بیشتر نگاهی مردانه به خود می‌گیرد و انگار نمی‌تواند با قدرت‌هاشد. شخصیت های مرد فیلم نیز همگی در زمره شخصیت‌های منفی قرار می‌گیرند و تاختن به جنس مرد، در جای جای سکانس ها وجود دارد؛ تاختنی که گاه دلیلی هم ندارد. با تمام این تفاسیر ستایش فیلمی که در جامعه بسته زنان، آن‌ها را ولو به اشتباه و غلط ستاره اصلی یک فیلم سینمایی می‌کند، بجاست و ایرادات فیلم آذر می‌تواند در پشت پرده این مساله پنهان شود. داستان فیلم در یک سوم اول میانی آن سردرگم است و هدف خاصی را دنبال نمی‌کند. سکانس‌ها در این یک سوم اول بسیار کشدار و توضیحات گزاف هستند. آذر(با بازی نیکی کریمی) و امیر(با بازی حمیدرضا آذرنگ)، زن و شوهری هستند که به همراه تک فرزندشان زندگی می‌کنند و قصد دارند با صابر، پسر عموی امیر (با بازی هومن سیدی) یک رستوران بزنند. آن‌ها قرار است پولی را از پدر صابر بگیرند تا به وسیله آن رویای صاحب رستوران شدن را به حقیقت برسانند. امیر با هزار مکافات این پول را از عموی خود می‌گیرد اما صابر در آخرین لحظه جا زده و مشخص می‌شود که پول‌ها را خرج مساله دیگری کرده است و همین موضوع دعوای شدیدی را با خود به همراه می‌آورد که منجر به حادثه ناگوار و جبران نشدنی می شود… .

وقایع ذکر شده، نزدیک به چهل و پنج دقیقه از زمان فیلم را اشغال می‌کنند؛ در صورتی که می‌شد با تدوین درست و فیلمنامه ای منسجم‌تر آن‌ها را بسیار زودتر به مخاطب نشان داد و به اصطلاح وقت کشی نکرد. ضرباهنگ فیلم به دلیل همین مساله بسیار یکنواخت است و تا ضربه اصلی ماجرا ممکن است بیننده را به خواب بکشاند. بعد از اتفاق ناگواری که در دعوای امیر و صابر می‌افتد، آذر تازه تبدیل به قهرمان اصلی قصه می‌شود. قهرمانی که همان طور که گفته شد،‌فقط با پوشیدن لباس و موتورسواری و پیک موتوری شدن تبدیل به این شخصیت می‌شود و کاریزمای دیگری از خودش نشان نمی‌دهد.

یکی از گره‌های اصلی ماجرا نیز در تمام مدت ، بی پاسخ می‌ماند و به جای آنکه با پایانی باز طرف باشیم، با سوالی باز طرف هستیم که انگار خود فیلمساز نیز جوابش را درست نمی‌داند. البته در زندگی واقعی پیش می‌آید که فردی از فرد دیگر بی‌دلیل بدش بیاید (همان‌طور که عموی صابر از آذر خوشش نمی‌آید) ولی در اصول سینمایی این مساله نمی‌تواند بدون دلیل پیش برود؛ به‌خصوص اینکه ابن موضوع یکی از دلایل اصلی به جریان افتادن روند داستان است. نیکی‌کریمی که نقش تهیه‌کننده فیلم را نیز دارد، در بیشتر سکانس ها حضور دارد و از مدت زمان دو ساعته فیلم، شاید ۱۱۰ دقیقه متعلق به او باشد. این مساله با توجه به اینکه بازی او در فیلم یک بازی روان و بی نقص است، آزار دهنده نیست ولی شانس را برای دیگر بازیگران گرفته و به نظر می‌رسد این حجم از فوکوس و تمرکز بر کاراکتر اوف تنها برای بیشتر قهرمان در آمدن آن شکل گرفته و نه چیز دیگر. آذر، قهرمانی است که در برابر مردانی که اذیتش می‌کنند،سکوت کرده و می‌خواهد الگوی زنانی باشد که به پای فیلم می‌نشینند! کاراکتر وی، تمام تهمت‌های مردان اطرافش را به جان می‌خرد ، در مقابل عموی شوهرش از خود دفاع چندانی نمی‌کند ، در مقابل تهمت شوهرش نیز صحبتی ندارد و از خود دفاع نمی‌کند و در کل در مقابل هیچ یک از ناملایمت‌هایی که مردان اطرافش بر سرش می‌آورند، هیچ سخنی نمی‌گوید.

با این وجود سوالی که پیش می‌آید این است که فیلمساز چطور می‌تواند چنین شخصیت پردازی را یک قهرمان مونث بداند؟

سیاه نمایی در فیلم آذر به چشم نمی‌آید و حوادثی که رخ می دهد، تا حدی طبیعی است ولی کشته شدن یک انسان در وانفسای بسیار آرام فیلم، کمی تعجب برانگیز است. فیلم حادثه دردناکی در عمق خود دارد ولی آرامش صحنه‌ها و بازیگران تضادی با آن دارند که معلوم نیست از قصد صورت گرفته یا خیر اما در هر صورت به یک ایراد بزرگ تبدیل می‌شود. پایان‌بندی آذر در کنار این مورد نقطه ضعف دیگر فیلم است که در ردیف سوال‌های بی پاسخی که پیشتر به آن اشاره شد، قرار می‌گیرد؛ چرا که نمی‌توان توجیه منطقی‌ای برای این پایان بعد از این همه بالا و پایین شدن قصه متصور شد.

نیکی کریمی، توانسته در فیلم آذر خوب ظاهر شود اما این خوبی در کنار مولفه ها و نقص های دیگر فیلم باعث کمرنگ شدن آن شده است؛در هر حال همان‌طور که در آغاز سخن گفته شد، فیلمسازی درباره مشکلات زنان می تواند اندک روزنه‌ای برای اصلاح شرایط سختی که به آنان تحمیل شده است، بسازد. فقط کاش این فیلم‌ها بتوانند از چیزی که اکنون هستند، بهتر باشند تا تاثیرگذاری عمیق‌تری در بین تماشاگران (چه مرد و چه زن از هر قشری) حاصل شود.

 

روزنامه قانون

کلیپ سرا وب‌سایت

نظرات بسته شده است.