خون همسرم گرفتارم کرد


خون همسرم گرفتارم کرد

  اخبارحوادث,خبرهای  حوادث ,حوادث روز

مرد سالخورده که همسرش را با هفت ضربه چاقو به قتل رسانده بود در جریان تحقیقات قضایی به تشریح روز قتل پرداخت.

به گزارش جام‌جم، علی ۷۳ ساله متهم است به‌دلیل نخریدن سبزی با همسرش در گیر شده و او را با هفت‌ ضربه چاقو در خانه‌شان در محله فلاح به قتل رسانده است.

 

او دیروز با انتقال به شعبه دهم بازپرسی دادسرای جنایی تهران نزد بازپرس دشتبان مورد تحقیقات قضایی قرار گرفت و به این جنایت اعتراف و ابراز پشیمانی کرد.

 

با دستور قضایی قرار شد متهم برای مشخص شدن سلامت روانی‌اش به پزشکی قانونی منتقل شود و در اداره دهم پلیس آگاهی تهران مورد تحقیق قرار بگیرد. همچنین از خانواده مقتول هم تحقیق شود.

 

علی آرام کنج اتاق بازپرسی نشسته بود و گریه می‌کرد. باورش نمی‌شد در اوج عصبانیت جان همسرش را بعد از سال‌ها زندگی مشترک گرفته است. او در گفت‌وگویی با جام‌جم از انگیزه‌اش برای قتل و زندگی با همسرش گفت.

 

با مقتول چند سال زندگی کردی؟

۵۰ سال قبل ازدواج کردیم و در این مدت برای فرزندان خود تلاش کردیم که شکر خدا ثمره‌اش را دیدیم.

 

با هم اختلاف داشتید؟

ما هم مثل هر زوجی اختلاف و درگیری داشتیم. بخصوص که من کار درستی هم نداشتم.

 

اعتیاد داری؟

خیر. حتی سیگار هم نمی‌کشم.

 

از روز جنایت بگو؟

۷ صبح، همسرم از من خواست برای خرید سبزی بروم. ابتدا به میدان تره‌بار و بعد به چند مغازه رفتم اما سبزی مورد نظر او را پیدا نکردم. بعد که به خانه بازگشتم همسرم در اتاقش بود. سراغش رفتم و گفتم نتوانستم سبزی پیدا کنم همین باعث دعوا ودرگیری میان ما دو نفر شد. ازدست او بشدت ناراحت شدم و اعصابم به هم ریخت.

 

بعد چه شد؟

رفتم آشپزخانه و کاردی برداشته و سمت همسرم رفتم. تهدیدش کردم و بعد دعوایمان شد. خواستم فقط او را بترسانم که با شدت گرفتن درگیری یک ضربه به گردنش و شش ضربه به سینه و بدنش زدم. او سعی می‌کرد از دستم فرار کند که همین باعث شد پشت کمرم جای خراش ناخن‌هایش بیفتد و انگشت شستم براثر ضربه چاقو زخمی شود. اما همسرم براثر اصابت این ضربات دچار خونریزی شد و فوت کرد.

 

ازصحنه قتل فرار کردی؟

خیلی شوکه شده بودم و باورم نمی‌شد همسرم را به قتل رسانده‌ام. ترسیدم و به خانه پسرم در همان حوالی رفتم و وانمود کردم دو مرد نقابدار به خانه‌مان حمله کرده‌اند، طلاهای مادرشان را سرقت کرده و او را کشته‌اند و زمانی که می‌خواستم مانع فرارشان شوم، تهدیدم کرده و متواری شده‌اند. بعدهمراه پسرم به خانه آمدیم و پلیس را خبرکردیم. لباس طوسی به تن داشتم که لکه‌های خون همسرم روی آن پاشیده بود. آن را در آورده و داخل ماشین لباسشویی انداختم. پلیور به تن کردم تا کسی شک نکند. بعدهم که لباس کشف شد وانمود کردم هنگام خرد کردن گوشت کثیف شده و برای این‌که آن را بشویم داخل ماشین لباس شویی گذاشته‌ام.

 

چطور ماجرای جنایت لو رفت؟

ماموران و بازپرس جنایی به خانه‌مان آمدند و همه جا را جست‌وجو کردند. لباس خونی را کشف کردند. در بررسی آن متوجه شدند رد خون همسرم روی آن افتاده است. توجه بازپرس به چسب زخم روی انگشت شستم جلب شد که وانمود کردم هنگام خرد کردن گوشت کمی انگشتم بریده شده اما زمانی که پلیس از من خواست چسب را بردارم، خونریزی کرد که متوجه شدند این یک بریدگی عمیق است. بازپرس به من گفت مدارک و اسنادموجود در خانه ات به ما می‌گوید تو در کشتن همسرت نقش داری. همان موقع دیگر نتوانستم دروغ بگویم. همه چیز فاش شده بود و من اعتراف کردم.

 

پشیمانی؟

خیلی. هنوز هم نمی‌دانم چرا براثر یک لحظه عصبانیت او را کشتم و خانواده‌ام را داغدار کردم.

 

کلیپ سرا وب‌سایت

نظرات بسته شده است.