توهین به حضرت زهرا توسط این فرد منحرف
اهانت به حضرت زهرا توسط ابن تیمیه
در فضیلت حضرت زهرا هیچ شکی نیست، تمام علمای فریقین (اهل سنت و شیعه) به عظمت حضرت زهرا اعتراف کرده اند. حاکم نیشابوری از بزرگان اهل سنت در کتاب خود چندین حدیث درباره فضیلت حضرت آورده است و در پایان به صحت این احادیث تصریح کرده است. در این نوشتار ابتدا به احادیثی درباره عظمت حضرت زهرا استناد می کنیم و در پایان سخنان ابن تیمیه را که توهین به حضرت زهرا کرده است، را بررسی می کنیم تا معلوم شود که این خبیث چطور به خود اجازه اهانت به حضرت زهرا را می دهد.
حدیث اول: « روز قیامت یک صدایی بلند میشود که ای مردم غضّ بصر کنید که فاطمه (سلام الله علیها) میخواهد عبور کند.» (۱)
حدیث چهارم: « محبوبترین زنان نزد پیامبر اکرم حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بود و محبوبترین مردها علی (علیه السلام) بود.» (۲)
حدیث ششم: «وقتی نزد عایشه از فاطمه (سلام الله علیها) دختر پیامبر (صلی الله علیه وآله) سخن به میان میآمد، میگفت: هیچ کسی را راستگو تر از فاطمه (سلام الله علیها) ندیدم جز آن کسی که او را به دنیا آورده است.» (۳)
و احادیث صحیح السند دیگری که درباره حضرت زهرا وجود دارد که به جهت اختصار به همین چند احادیث اکتفا می شود.
اما ابن تیمیه با گستاخی تمام چشم خود را از روی این احادیث صحیح السند بسته است و درباره حضرت زهرا چنین میگوید: «حدیثى که پیغمبر(صلیاللهعلیهوآله) فرموده باشد: «یا فاطمه انّ اللّه یغضب لغضبک و یرضى لرضاک» دروغى از ناحیه علمای شیعه است. محدثین نه این روایت را از پیغمبر(صلیاللهعلیهوآله) نقل کرده اند و نه در کتابهاى حدیثی معروفی، چنین حدیثى شناخته شده و نه سلسله سندى صحیح یا حسن دارد».(۴)
پاسخ دیگری به ابن تیمیه:
برای روشن شدن دروغ ابن تیمیه نام برخی از علما و محدثین اهل سنت که این حدیث (حدیثی که ابن تیمیه آن را دروغ دانسته) را نقل کرده و صحیح دانستهاند، که در پاورقی اسامی این علما آمده است. (۵)
حال باید گفت: چگونه ممکن است این احادیث را دروغ دانست در حالی که بزرگان اهل سنت آن را ثبت کرده و صحیح دانستهاند؛ آیا انصاف است که آنرا جعلی بنامیم؟ چرا ابن تیمیه برای ادعای بی اساس و سست خود نمی تواند دلیلی ذکر کند، آیا این مطلب نشان از بغض و کینه او نسبت به اهل بیت(علیهمالسلام) ندارد؟ قضاوت در این باره را به عقلهای بیدار و جویای حقیقت میسپاریم.
————————————————–
پینوشت
۱- حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین ج ۳ ص ۱۶۶،
۲- المستدرک علی الصحیحین ج ۳ ص ۱۶۸
۳- المستدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص ۱۷۵،
۴- منهاج السنه، ج ۴، ص ۲۴۴.
۵-اسامی علما در پایین
۱. «ابوبکر ابن ابیعاصم» در کتاب الاحادوالمثانی، ج۵، ص۳۶۳، حدیث ۲۹۵۹.
۲. «ابو یعلى موصلی» در کتاب المعجم، ج۱، ص۲۳۳، حدیث۱۴۱.
۳. «ابوالقاسم طبرانی» در کتاب المعجم الکبیر، ج۱، ص۸۹، حدیث۱۸۰.
۴. «حاکم نیشابوری» در کتاب المستدرک، ج۶، ص۲۵، حدیث ۴۷۳۰. وی این حدیث را صحیح دانسته است.
۵. «ابو نعیم اصبهانی» در کتاب فضائل الصحابه، ج۱، ص۳۸۱، حدیث۳۳۸.
۶. «ابن عساکر» در کتاب «تاریخ دمشق» ج۳، ص۱۵۶، حدیث۵۹۸.
۷. «محبّ الدین طبری» در کتاب الذخائر، ص۳۹.
۸. «ابن اثیر جرزی» در کتاب اسدالغابه، ج۵، ص۵۲۳.
۹. «ابن النجار بغدادی» در کتاب تاریخ بغداد، ج۲، ص۱۴۰.
۱۰. «ابو المظفّر سبط ابن جوزی» در کتاب تذکره الخواص، ص۳۱۰.
۱۱. «موفق بن احمد خوارزمی» در کتاب مقتل الحسین، ج۱، ص۵۲.
۱۲. «گنجی شافعی» در کتاب کفایه الطالب، ص۲۱۹.
۱۳. «ابن المغازلی» در کتاب المناقب، ص۳۵۱.