بیمه عمر حرام و در حکم قمار میباشد؟
بیمه عمر حرام و در حکم قمار میباشد.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ کج فهمی و عدم درک صحیح از مسائل موجب میشود که انسان در صدور فتوا دچار خطاهای فاحشی شود. نمونه این کج فهمی در فتواهای سرشناسان وهابی به وضوح قابل مشاهده است.
در یکی از سایتهای وابسته به وهابیون آمده بود که: «بیمه عمر ناجایز است؛ زیرا کسی که خود را بیمه عمر نموده است، اگر در لحظه مرگ قرار گیرد و ملک الموت به سراغش بیاید نمیتواند فرشته مرگ را به شرکت بیمه ارجاع دهد، که من، بیمه عمر هستم لطفاً شما سراغ بنده نیایید و…این کار نهایت نادانی و نفهمی است، ایشان با بیمه نمودن خود در مورد عواقب پس از مرگ و مخارج ورثهاش، به شرکت بیمه اعتماد نموده است و از الله تعالی سلب اعتماد میکند. اصل موضوع بیمه در حکم قمار و عین قمار است. الله تعالی قمار را در قرآن در کنار شرک و بخت آزمایی و می خوارگی، ذکر نموده است. »
اما در نقد این سخن نکاتی قابل ذکر است.
نکته اول: اگر فلسفه این بیمه مشخص شود، قسمتی از شبهه پاسخ داده میشود.همانطور که از نام این بیمه نامه بر میآید این بیمه نامه بدین معنا است که اگر سرپرست خانواده روزی در میان خانودهاش نبود، با استفاده از این بیمه نامه تبعات اقتصادی نبود پدر یا مادر بعنوان سرپرستان و نان آوران را جبران کند. مرگ ناگهانی پدر یا مادر در هر خانواده علاوه بر تبعات عاطفی، هزینههای سنگینی را متحمل خانواده داغدار مینماید و تا انحصار وراثت و برقراری داراییها و حقوق برای وراث چند ماهی زمان خواهد برد، فلسفه طراحی و وجود این بیمه نامه صرفا برای کاهش و تعدیل تبعات اقتصادی فوت سرپرستان است و بس.
نکته دوم: هیچ عاقلی نمیگوید که بیمه عمر جلو عزرائیل را میگیرد و هیچ عاقلی نمیگوید که بیمه عمر به معنای عدم اطمینان به خدا میباشد. اشتباه وهابیون این است که فکر میکنند هر واسطه و اطمینانی به غیر خدا شرک میباشد. دلیل اصلی وهابیون بر شرک دانستن واسطه و توسل این است که تا خدا هست چرا انسان به واسطه ( از جمله بیمه عمر) پناه ببرد، پناه بردن به واسطه یعنی عیبی در صاحب قدرت وجود دارد و این نقصی برای خداست!
محمد بن علوی مالکی یکی از بزرگان اهل سنت در کتاب خود به نقد عقیده وهابیت درباره این مساله میپردازد و میگوید: «بسیاری از مردم در فهم حقیقت واسطه اشتباه میکنند و بیضابطه و مطلق حکم میکنند که واسطه شرک است و اینکه هر کس واسطهای را قرار دهد به هر کیفیتی باشد او به خداوند شرک ورزیده است، و اینکه شأن او در اینباره همانند مشرکان است که میگویند: «ما نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِیُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى [زمر/۳] ما بتها را عبادت نمیکنیم جز آنکه ما را به سوی خدا نزدیک کنند.» و این کلام مردودی است و استدلال به آن به بیجاست؛ زیرا که این آیه صریح در انکار بر مشرکان است از آن جهت که بتها را پرستیده و تنها آنها را خدایان خود خواندهاند، و نیز آنها را شریک خدا در ادعای ربوبیت میدانند، با این دید که عبادت آنها آنان را به خداوند نزدیک گرداند. پس کفر و شرک آنها بدین جهت است که بتها را پرستیده و معتقدند که آنها با قطع نظر از خداوند رب میباشند … پس واسطه باید باشد و در عین حال شرک نیست، و هر کس که بین خود و خدا واسطهای قرار دهد کار شرکآمیزی نکرده است، وگرنه باید تمام بشر مشرک به خدا میبودند؛ زیرا تمام امور آنها مبتنی بر واسطه است؛ …..»[۱]
به بیان دیگر: مسلمان براى رفع تشنگى به سراغ آب میرود و براى درمان از دارو استفاده مىکند، ولى با این حال مىداند که آب و دارو واسطه هستند و سیراب کننده و درمان کننده واقعى خداوند است. «وَالَّذِى هُوَ یُطْعِمُنِى وَیَسْقِینِ وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ [شعرا/۷۹-۸۰] و کسى که مرا غذا مىدهد و سیراب مىنماید» و اگر مسلمان به سراغ این امور مىرود، چون آفریدههاى الهى است و این آثار را خدا در آنها قرار داده است و همه این اشیا به اذن الهى تأثیر گذار است. توسّل به اولیاى الهى نیز از این قبیل است. ما به فرمان خدا براى بخشش گناهان به سراغ اولیاى الهى مىرویم و براى رفع گرفتارىها از آنان مىخواهیم براى ما دعا کنند و یا مشکل ما را مرتفع سازند، امّا مىدانیم همه آنها واسطه فیض و مجراى الطاف الهى اند امّا آن کس که رفع مشکل مىکند خداست، همانگونه که سیراب کننده ما خداست.[۲]
در بحث بیمه عمر مساله هم همین صورت را دارد، پس با توضیحات داده شده معلوم شد که بیمه عمر به منزله عدم اطمینان به خدا و شرک نیست چرا که هیچ عاقلی نمیگوید بیمه عمر به منزله شرک و عدم اطمینان به خدا است.
نکته سوم: در پاسخ به قسمتی از کلام این وهابی که گفت: بیمه عمر قمار است باید گفت که: قمار عبارت است از توافقی بین دو یا چند نفر که با انجام بازی مخصوص، برنده آن بازی مال معینی را از دیگران دریافت دارد. در واقع یک طرف قمار صاحب مال سرشاری می شود و طرف دیگر کاملا می بازد و این بردن و باختن افراد را به هیجان می آورد و اشتهای بردن را مخصوصا در افرادی که بازنده بوده اند دو چندان می سازد و تکرار برای احتمال بردن، اشخاص را از هستی ساقط می کند. اما در بیمه عمر، در همان قدم اول، نیت و نفس عمل، برد و باخت در قالب یک بازی نیست بلکه تامین امنیت و آرامش و اصطلاحا “بیمه نمودن فرد” به همان معنای رایج، بعلاوه ی پس انداز (ذخیره حق بیمه های سالانه پرداختی) و تشویق صاحبان سرمایه های کوچک به پس انداز و استفاده از این پس انداز در قالب سرمایه گذاری است و بر اساس حدیث نبوی معیار سنجش اعمال انسان نیت اوست “انما الاعمال بالنیات”. در واقع عوض حق بیمه پرداخت شده تامین امنیت و آرامش از سوی شرکت بیمه است.[۳]
منابع:
[۱]. محمد بن علوی مالکی، مفاهیم یجب أن تصحح ص ۲۶، ناشر: دار الجوامع الکلم –القاهره.
[۲]. مکارم شیرازی، توسل توحید یا شرک ص: ۴۶، ناشر: امام على بن ابى طالب علیه السلام، قم، ۱۳۸۹
[۳]. مدنی، سید جلال الدین، حقوق مدنی، انتشارات پایدار، ۱۳۹۰، جلد ۵، ص ۱۵۵
سلام
چرا اینقدر راحت و بدون اطلاعات دقیق تهمت می زنید
این سایت “وااسلاماه” وابسته به وهابیون نیست و اطلاعات خوبی به آدم میده که چه شیعه و چه سنی می توانند از آن استفاده کنند
این تهمت زدن ها گناه داره
به هر حال از طرز تفکرات این سایت می توان فهمید که چه عقیده ای دارند. کدام عاقل می گوید که بیمه عمر حرام است؟ خودتان فکر کنید
با عرض سلام
بیمه از هر نوع به نحوی قمار با شرکت بیمه است و شرکت بیمه در شرایطی برنده این قمار است و در شرایطی نیز بازنده و برای مشتری دقیقا بالعکس پس از این نظر فرقی با قمار ندارد.
شرکت بیمه میزان خسارتی را قبول می کند که از تمام پرداختی بیمه کننده و سود آن بیش تر است و در واقع سود یا ضرر شرکتهای بیمه صرفا بر اساس شانس و احتمال است.
به هر حال بهتر است به خدا اعتماد کنیم چرا که هر خسارتی به مال یا جان ما می رسد به خواست خداست و حکمتی دارد، یا آزمایش است یا عذاب و نباید با بستن قراردادهای شبیه قمار خواه با یک شرکت باشد یا با یک فرد بخواهیم از این امر فرار کرده یا به گونه با خدا لجبازی کنیم.
شما که میگید هر خسارتی به ما می رسد به خواست خداست، پس اختیار انسان کجاست این وسط؟