اشعار شهادت امام علی النقی الهادی علیه السلام (۴)


اشعار شهادت امام علی النقی الهادی علیه السلام (۴)

مداحی شهادت امام علی النقی الهادی

 

قربان آقایی که بی منت عطا دارد

در روستا اندازه دنیا گدا دارد

 

دستی که آوردیم سویش پرشد و برگشت

یک دست هم در محضر خوبان صدا دارد 

 

تا حضرت سید محمد دستگیر ماست

این دردهای لاعلاج ما دوا دارد

 

آنقدر قربانی برای نذر اوردند

حس میکنی دورو بر صحنش منا دارد

 

فیروزه ای رنگ است اما منشا نور است

خورشید هم از یمن این گنبد نما دارد

 

هرناامیدی با امید ازین حرم رفته

به به چقدر این آستان حاجت روا دارد

 

هرچند درهای حریمش سوخت درآتش

اما به دل داغی ز قبر مجتبی دارد

 

عالم بسوزد در غم آن قبر خاکی که

مهدی برایش شب به شب بزم عزا دارد

 

قبر غریب شهر یثرب سالیانی هست

فرقی اساسی با غریب کربلا دارد

 

اینجا فقط خاک است هرجا چشم میبیند

نه زائری دارد نه یک زائرسرا دارد

 

از ریسه بندان و چراغانی نگو اصلا

وقتی فقط این خاک نور ماه را دارد

 

نه دسته سینه زنی اینجاست نه هیئت

نه روضه خوانی که دل شور و نوا دارد

 

زهرا ولی جای همه سر میزند اینجا

با این که قدش خم شدست و درد پا دارد

سید پوریا هاشمی

 

اشعار شهادت, مداحی شهادت امام علی النقی الهادی

شعر شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

 

السلام ای ابوالحسن هادی

وارث غصه و محن هادی

 

 السلام ای امام مظلومان

تا ابد هم کلام مظلومان

 

حرمت بوده حسرت شیعه

ای چراغ هدایت شیعه

 

باز کن از کرامتت گره ای

تو امام غریب سامره ای

 

تو به درد همه دوا هستی

نوه ی حضرت رضا هستی

 

بوده است حافظ تو با اولاد

بین گهواره ی تو حرز جواد

 

ذولفقاری سینجلی داری

تا نشانی تو از علی داری

 

گرچه مظلومی و غریبی تو

گرچه بی یار و بی حبیبی تو

 

گرچه بزم شراب را دیدی

آن همه اضطراب را دیدی

 

شمر و زجر و سنان ندیدی که

چکمه روی دهان ندیدی که

 

پیرمردی عصا زنان نرسید

به تنت نیزه و کمان نرسید

 

گرچه بسیار درد و غم داری

باز هم شکر که حرم داری

امیر فرخنده

 

اشعار شهادت امام علی النقی الهادی (ع)

 

شده ام بر آن که پری زنم به هوات یا علی النقی

 سفری کنم و سری زنم به سرات یا علی النقی

 

به هوات تازه کنم نفس، به سرات آیم از این قفس

 برسم به مأمن آسمان رهات یا علی النقی

 

هله ای قلم تو شروع کن، ز درون درآ و طلوع کن

بنویس سردر مشق های سیات یا علی النقی

 

بنویس دست مِداحتم نرسد به عرش فضائلت

 شود آبهای جهان اگر که دوات یا علی النقی

 

بنویس اوج کدام دم، برسد به وسعت آن قلم

 که دمیده جامعه ای بدان جلوات یا علی النقی

 

تو همان تجلّی ایزدی، که به شکل بنده درآمدی

و سروده ای غزل از زبان خدات یا علی النقی

 

و به استناد زیارتت، تو و اهل بیت نبوتت

شده اید رب جلی ولی به صفات یا علی النقی

 

ز عدم وجود درست کن، ز نبود بود درست کن

و به شیر جان بده با مسیح نگات یا علی النقی

 

منم آشنای قدیم تو، ز دیار عبدالعظیم تو

که سلام میدهمت به شوق لقات یا علی النقی

 

نبود به بودن تو غمم،بخداکه حر جهنمم

 که گرفته ام به ولات برگ برات یا علی النقی

 

بگذار کعبه ی سامرا، قدمی طواف کنم

 سر خویش را بزنم به کوی منات یا علی النقی

محمد بیابانی

 

گردآوری:بخش سرگرمی بیتوته

کلیپ سرا وب‌سایت

نظرات بسته شده است.