اختلافات ابوبکر و عمر

اختلافات ابوبکر و عمر

موافقین سقیفه می گویند که خلفا با هم رفیقی صمیمی و دلسوز بوده اند و هرگز اختلافی بین آن ها دیده نشده است. اما واقعیات ذکر شده در تاریخ بر خلاف این ادعا را ثابت می کند. در این جا به چند نمونه از این اختلافات اشاره ای می کنیم.

ابن خلکان نقل می‌کند:« وقتی که خبر زنای خالد بن ولید با همسر مالک بن نویره به ابوبکر و عمر رسید، عمر به ابوبکر گفت: خالد زنا کرده است او را سنگسار کن. ابوبکر گفت من او را سنگسار نمی‌کنم او مجتهدی است که در اجتهادش به خطا رفته است. عمر به ابوبکر گفت: او مسلمانی را کشته است، او را قصاص کن، ابوبکر گفت: او را نمی‌کشم او مجتهدی است که در اجتهادش به خطا رفته است. عمر گفت: پس او را عزل کن. ابوبکر جواب داد: من شمشیری را که خداوند بر سر آنان از نیام بیرون کشیده است هیچ وقت در غلاف نمی‌کنم» (۱)

 عمر بن یحیى زرقى مى ‏گوید: ابوبکر زمینى را در اختیار طلحه قرار داد و کتبا آن را نوشت و گروهى را بر آن شاهد قرار داد که عمر بن خطاب نیز از جمله آن‏ها بود، پس طلحه نامه را به نزد عمر آورد و گفت: بر این نامه مهر و یا امضا بکن. عمر گفت: انجام نمى‏ دهم، این همه براى تنها تو خواهد بود. پس طلحه غضبناک برگشت به نزد ابوبکر و گفت: به خدا سوگند نمى‏ دانم تو خلیفه هستى ویا عمر. ابوبکر گفت: بلکه عمر خلیفه است، ولى او قبول نکرد.(۲) سند این حدیث صحیح است.

عبد الرحمن بن یزید بن جابر مى ‏گوید: ابوبکر زمینى را براى عیینه بن حصن جدا نمود و براى او آن را نوشت. طلحه یا غیر طلحه به او گفت: ما مى ‏بینیم که عمر به زودى خلیفه خواهد شد، خوب است که این نامه ودستور را براى او بخوانى. عیینه به نزد عمر رفت ونامه را خواناند، عمر آن نامه را پاره نمود. عیینه از ابوبکر خواست تا یک نامه دیگر بنویسد، ابوبکر گفت: به خدا سوگند چیزى را که عمر رد کرده، دو باره انجام نخواهم داد.(۳) رجال سند ثقه هستند.

البته روایات در این باره زیاد است که به جهت اختصار به همین چند حدیث اکتفا شد

منابع:

۱-أبی بکر بن خلکان، وفیات الأعیان وأنباء أبناء الزمان ج ۶ ص ۱۵، دار النشر: دار الثقافه، لبنان ، تحقیق: احسان عباس.

۲-  الاموال ابوعبید، ج ۲، ص ۱۴۵، ح ۵۹۰؛ کنز العمال، ج ۱۲، ص ۵۴۶، ح ۳۵۷۳۸٫
۳- الاموال، ج ۲، ص ۱۴۶، ح ۵۹۱؛ کنز العمال، ج ۱۲، ص ۵۳۶، ح ۳۵۷۳۷٫

کلیپ سرا وب‌سایت

نظرات بسته شده است.