آیتالله هاشمی هرگز روابط اخلاقی را تحت تاثیر تفاوتهای سیاسی قرار نداد
آیتالله هاشمی هرگز روابط اخلاقی را تحت تاثیر تفاوتهای سیاسی قرار نداد
به گزارش ایسنا، آیتالله سیدعباس حسینی قائم مقامی در سالگرد رحلت آیتالله اکبرهاشمی رفسنجانی پیامی به این شرح صادر کرد:
احساس دریغ و دردی که از آن همه مظلومیت توام با شکیباییهای کریمانه، همراه با بیتابی و حیرتی سنگین که از پس حدود ۳۰ سال بار دیگر بر جان یاران خمینی نشست، طعم تلخی است که حقیقتا چارهای از آن نیست جز پناه بردن و عرض حال به حضرت احدیت که اللهم انا نشکو الیک.
اما از میان تمام فضائل پرشمار و گاه استثنایی که هاشمی در طول زندگی پر بار خود داشت به صورت خاص و برجسته یک فضیلت که در پیام رهبر انقلاب نیز انعکاس یافت برای جامعه امروز ما بسیار درسآموز است. در پیام ایشان به این مضمون اشاره شده بود که با وجود اجتهادها و نظرهای متفاوتی که آقای هاشمی داشتند اما هرگز روابط عاطفی و اخلاقی خود را تحت تاثیر تفاوتهای فکری و سیاسی قرار ندادند.
به نظر بنده اگر همه آن فضیلتها و ویژگیها را به کناری بگذاریم و فقط همین یک فضیلت که به آن اشاره شد و خصوصا در فصل اخیر زندگی آیتالله هاشمی ظهور و بروز بیشتری یافت، را در نظر بگیریم همین ویژگی بدون هیچ مبالغه و اغراقی به تنهایی کافی است تا هاشمی را در زمره برجستهترین الگوهای اخلاق سیاسی معاصر بدانیم.
قرآن کریم وقتی از مشرکان و کافران انتقاد می کند قطع نظر از جبهه بندی اعتقادی و یا سیاسی با ایشان، دو نقد مهم را از منظر اخلاق و روابط انسانی یادآور می شود و آن اینکه آنان کسانی هستند که مواضع سیاسی و عقیدتی را در عواطف و روابط انسانی خود دخالت داده و به دلیل اختلافات سیاسی و فکری که با شما مسلمانان دارند، روابط عاطفی و تعهدات اخلاقی وحقوقی خود را نادیده می گیرند: لایرقبون فیکم إلاً ولا ذمه.
حال با این ملاک قرآنی میبینیم که اخلاق بسیاری از ما مدعیان دینداری تا چه میزان به اخلاق مشرکان و کافران نزدیک است و در این میان شخصیتی مثل هاشمی که با تمام بی مهریها، بیعاطفهگیها، بیاخلاقیها، تهمتها و ناجوانمردیهایی که از سوی برخی افراد و جریانها به اسم مخالفت سیاسی و فکری مواجه بود، چگونه شکیبایی شگفتی ورزید که شخصاً آنرا از سنخ «کرامت» که بندگان خاص از آن بهرمندند، میدانم.
او پیچیدگیهای سیاست را که این روزها بیش از هر زمان دیگری به انواع کژیها و ناراستیها آلوده شده است را با وفاداری به آرمان، متعهد به حقوق و منافع عامه و سخت ملتزم به اخلاق و عواطف انسانی، به انجام رساند و با پروندهای که انبوه انسانها صمیمانه در مجموع بر قبولی آن شهادت میدهند، به پیشگاه محاسبه پروردگار وارد شد. پروردگاری که بیش و پیش از علم خود، همین داوریهای صمیمانه وصادقانه انسانها نسبت به یکدیگر را مبنای قضاوت و داوری خود قرار می دهد.
گرچه این فقدان، ضایعه و خسران جبرانناپذیری است ولی یقین دارم که در استمرار لطفی که خداوند به آن بزرگوار و نیز این ملت دارد و نشانههای آن را بارها شاهد بودهایم، رحلت این بزرگوار هم در آمیزهای از تدبیر خاص پروردگار رخ داده است و امید دارم تا برکتهایی را در تحکیم و انسجام اجتماعی و ایجاد تنبه و بیداری برای جبران گذشته و از دست ندادن فرصتها به دنبال داشته باشد.
خاطرات گوناگونی از آن بزرگوار چه در جلسات و ملاقاتهای خصوصی با ایشان و چه در جلساتی که در شورای مرکزی جامعه روحانیت در محضر شریف و بیآلایش ایشان داشتیم و همچنین تلاشی که مرحوم آیتالله مهدویکنی در اواخر عمر شریفشان در رابطه با تغییر در وضعیت جامعه روحانیت و تلاش برای بازگشت برخی بزرگان و از جمله آیتالله هاشمی داشتند در یاد دارم که الان حال و مجال بیان آنها نیست و انشاءالله در وقت مناسب بیان خواهم کرد.
اما اجمالا بر این گواهی میدهم که بر خلاف پارهای از تصورات بارها چه در زمانی که آیتالله هاشمی در سمت ریاست جمهوری در اوج قدرت سیاسی قرار داشت و چه پس از آن و با وجود فاصله بسیاری که از جهات مختلف از شخصیتی مثل ایشان داشتم با بزرگواریهایی که از ایشان می دیدم بارها و بارها مجال مییافتم نقدهای صریح و بیپردهای را در محضر ایشان مطرح کنم و بزرگوارانه و با سعهصدر کامل میشنیدند و پاسخ میدادند و در بسیاری از موارد بزرگوارانه آن را پذیرا میشدند