آیا عایشه در جنگ جمل بی تقصیر بود؟
آیا عایشه در جنگ جمل بی تقصیر بود؟ متاسفانه کسانی که از طرفداران عایشه می باشند، تمام سعیشان این است که ثابت کنند عایشه در جنگ جمل کاملا بی تقصیر بوده است اما واقعیت این است که تاریخ بر خلاف این نظریه را ثایت می کند.
در تاریخ می خوانیم که:
عائشه گفته است: دوست داشتم من ده نفر مانند حارث بن هشام را از دست داده بودم، ولى همراه ابن زبیر به این راهم (به جنگ جمل) نمى رفتم.» حاکم سند این خبر را صحیح داسته (۱)
«عایشه گفت: اگر به جنگ جمل نمى رفتم برایم محبوبتر از این بود که ده فرزند مانند فرزندان حارث از رسول خدا صلى الله علیه وآله مى داشتم.» (۲)
عایشه گفت: «دوست داشتم شاخ درخت وخرما بودم و به این جنگ نمى رفتم. سند این خبر صحیح است.»(۳)
ذهبی روایت می کند که : عایشه گفت: «هرگاه ابن عمر گذشت، او را به من نشان دهید.» وقتى گذشت گفتند: «این است ابن عمر.» عایشه به او گفت: «اى ابوعبد الرحمن، چرا مرا از حرکت به سوى جنگ جمل منع نکردى؟» ابن عمر گفت: «چون دیدم که مردى (یعنى ابن زبیر) بر افکار و حرکات تو سیطره پیدا کرده، بنابر این گمان کردم تو با وى مخالفت نخواهى کرد.» عایشه گفت: «اگر تو مرا منع مى کردى، من به این جنگ نمى رفتم.» سند این خبر کاملًا صحیح است. ذهبى مى گوید: «منظورش همان فتنه جمل است.» (۴)
پس ثایت شد که عایشه از به راه انداختن جنگ جمل پشیمان بود.
منابع:
۱- المستدرک على الصحیحین، ج ۳، ص ۱۱۹، ح ۴۶۰۹٫
۲-مصنف ابن ابى شیبه، ج ۷، ص ۵۴۲، ح ۳۷۸۱۱
۳-مصنف ابن ابى شیبه، ج ۷، ص ۵۴۲، ح ۳۷۸۱۸٫
۴- سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۱۹۳، ج ۳، ص ۲۱۱؛ تاریخ اسلام، ج ۱، ص ۵۳۵ و ۶۶۲٫
با عرض سلام و وقت بخیر و خسته نباشید
با دلایل محکم اثبات کردید که عایشه در جنگ جمل نقش اساسی داشته و حضورم داشت.
سلام بر شما دوست عزیز البته اگر متن بالا را با دقت بخونید پاسخ سوالتان را می بینید. اما در عین حال اقوال مختلفی برای مبرا دانستن عایشه در جنگ جمل ذکر شده است، اما چرا اهل سنت به معتبرترین کتاب خود یعنی صحیح بخاری رجوع نمیکنند تا معلوم شود عایشه در جنگ جمل چه نقشی داشته است؟ آیا مقصر بوده است یا نه؟
– روایت اول: در صحیح بخارى به نقل از ابوبکره آمده است که عدم پیوستن به لشکر بصره را فرماندهى عائشه دانسته است: «از ابوبکره نقل شده است که به راستى خداوند به من سود رساند، زمانى که مىخواستم به یاران جمل بپیوندم و به همراه آنها بجنگم، به یاد کلامى از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) افتادم. وقتى به آن حضرت خبر رسید که مردم فارس دختر کسرى را به عنوان پادشاه انتخاب کردهاند، فرمود: هیچ گاه سعادتمند نمىشود قومى که فرمانده آنها یک زن باشد.»[۱] طبق این روایات، أبابکره که از اصحاب رسول خدا (صلى الله علیه و آله) است، دلیل عدم پیوستن خود را به یاران جمل را فرماندهى عائشه دانسته است. آیا اهل سنت پاسخی منطقی برای این حدیث دارند؟ آیا واضحتر از این حدیث از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است که فرمودند: «هیچ گاه سعادتمند نمىشود قومى که فرمانده آنها یک زن باشد.»
– روایت دوم: «وقتی طلحه و زبیر و عایشه به بصره آمدند، علی (علیه السلام) عمار بن یاسر و حسن بن علی(علیه السلام) را به نزد ما فرستاد و آن دو پیش ما آمده و به منبر رفتند و حسن بن علی (علیه السلام) در بالای منبر قرار گرفت، و عمار بن یاسر پایین تر از او، و ما نزد آن دو اجتماع کردیم، و من از عمار شنیدم که میگفت: همانا عایشه به بصره رفته است، و به خدا سوگند که عایشه همسر پیامبر شماست در دنیا و آخرت، ولی خدای تبارک و تعالی شما را آزمایش کرده تا معلوم سازد که آیا از او اطاعت و پیروی میکنید یا از عایشه!»[۲]
– روایت سوم: این روایت در کتاب حاکم نیشابوری ذکر شده است و در پایان روایت حاکم تصریح به صحت این روایت میکند: « از عمره دختر عبد الرحمن نقل شده است که وقتى على بن أبى طالب علیه السلام قصد حرکت به سوى بصره را داشت، پیش ام سلمه همسر گرامى رسول خدا (صلى الله علیه و آله) آمد تا با او وداع نماید، ام سلمه فرمود: برو که خداوند حافظ و پشتیبان تو است، به خدا سوگند که تو با حق هستى و حق با تو است، اگر نبود این که من دوست نداشتم از دستور خدا و پیامبرش سرپیچى کنم؛ چرا که خداوند به ما دستور داده است که در خانههاى خودمان بمانیم، با تو مىآمدم؛ ولى به خدا سوگند که برترین شخص در نزد من و عزیزتر از جانم؛ یعنى فرزندم عمر را با تو همراه مىکنم.»[۳]
طبق این روایت و دستور قرآن، چرا عایشه در خانه نماند و جنگ جمل را به راه انداخت؟ آیا عمل عایشه مخالف قرآن نبوده است؟ قرآن در آیهای خطاب به زنان پیامبر میفرماید: «وَ قَرْنَ فی بُیُوتِکُن [احزاب/۳۳] و در خانههاى خود بمانید».
محمد ناصرالدین ألبانی میگوید: «ما هیچ شکی نداریم که خروج ام المومنین (عایشه) از اساس و بنیان، غلط بوده و برای همین نیز وقتی عایشه تحقق خبر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در منطقه حواب را فهمید، تصمیم به رجوع و برگشتن گرفت. ولی زبیر با این جمله که “شاید خداوند بخواهد به واسطه تو، میان مردم صلح برقرار نماید” او را قانع کرد که برنگردد و ما نیز هیچ شکی نداریم که او (زبیر) نیز در این امر خطا نموده است عقلا هیچ چارهای نداریم که بگوییم یکی از دو گروهی که با هم مقاتله کرده و در این میان صدها نفر کشته شده اند اشتباه کرده است و بیشک، عایشه خطا کار است به دلایل زیاد و واضح همانند پشیمانی وی از خروجش! و این عمل نیز شایسته فضل و کمال وی میباشد و نشان میدهد که خطای وی از نوع خطاهای بخشیده شده بلکه ماجور میباشد.»[۴]
البانی ابتدا اقرار میکند که عایشه خطا کرده است ولی بعد حس تعصب او اجازه نمیدهد که تمام حقایق را بیان کند، لذا میگوید: «عمل عایشه ماجور است». به راستی چطور ممکن است که خون صدها فرد بیگناه در این جنگ که مسبب اصلی آن عایشه بوده است، ریخته شود و در عین حال عایشه مأجور هم باشد؟
پینوشت:
[۱]. بخاری، صحیح بخاری، شماره حدیث ۴۴۲۵، مصدر الکتاب : موقع وزاره الأوقاف المصریه .عن أبی بَکْرَهَ قال لقد نَفَعَنِی الله بِکَلِمَهٍ سَمِعْتُهَا من رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم أَیَّامَ الْجَمَلِ بَعْدَ ما کِدْتُ أَنْ أَلْحَقَ بِأَصْحَابِ الْجَمَلِ فَأُقَاتِلَ مَعَهُمْ قال لَمَّا بَلَغَ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم أَنَّ أَهْلَ فَارِسَ قد مَلَّکُوا علیهم بِنْتَ کِسْرَى قال لَنْ یُفْلِحَ قَوْمٌ وَلَّوْا أَمْرَهُمْ امْرَأَهً.
[۲]. همان، حدیث ۷۱۰۰ «لَمَّا سَارَ طَلْحَهُ وَالزُّبَیْرُ وَعَائِشَهُ إِلَى الْبَصْرَهِ بَعَثَ عَلِیٌّ عَمَّارَ بْنَ یَاسِرٍ وَحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ فَقَدِمَا عَلَیْنَا الْکُوفَهَ فَصَعِدَا الْمِنْبَرَ فَکَانَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ فَوْقَ الْمِنْبَرِ فِی أَعْلَاهُ وَقَامَ عَمَّارٌ أَسْفَلَ مِنْ الْحَسَنِ فَاجْتَمَعْنَا إِلَیْهِ فَسَمِعْتُ عَمَّارًا یَقُولُ إِنَّ عَائِشَهَ قَدْ سَارَتْ إِلَى الْبَصْرَهِ وَ وَاللَّهِ إِنَّهَا لَزَوْجَهُ نَبِیِّکُمْ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَهِ وَلَکِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَتَعَالَى ابْتَلَاکُمْ لِیَعْلَمَ إِیَّاهُ تُطِیعُونَ أَمْ هِیَ»
[۳]. نیشابوری، المستدرک على الصحیحین للحاکم، شماره حدیث ۴۵۸۸، مصدر الکتاب: موقع جامع الحدیث
[۴]. آلبانی، سلسله الأحادیث الصحیحه ج ۱ ص ۸۵۴ ، دار النشر : مکتبه المعارف للنشر والتوزیع، الریاض ۱۴۱۵ ه – ۱۹۹۵ م