آیا طلاق های امام حسن ذوقی بوده است؟
آیا طلاق های امام حسن ذوقی بوده است؟
یکی از اشکالاتی که وهابیون طبق احادیث شیعه، به امام حسن مجتبی (علیه السلام) میگیرند، میگویند که این امام طبق روایات شیعه، مطلاق (یعنی بسیار زن میگرفت و طلاق میداد) بوده است. واضح است که هدف وهابیون از ذکر این احادیث، خدشهدار کردن مقامات عالیه اهل بیت است و بس.
از جمله روایات مورد استدلال وهابیها این است که، امام صادق (علیه السلام) فرمود: «امیرمؤمنان (علیه السلام) در حالىکه بر فراز منبر مشغول سخنرانى بود، فرمود: به فرزندم حسن زن ندهید، او زیاد طلاق میدهد. مردى از قبیله همدان برخاست و گفت: آرى، به خدا قسم ما به حسن زن میدهیم، در حالیکه او فرزند پیغمبر خدا (صلی الله علیه و آله) و على بن ابىطالب (علیه السلام) است، اگر بخواهد نگه میدارد و اگر نخواهد طلاق میدهد.»[۱]
اما درباره این حدیث چند نکته لازم به ذکر است:
نکته اول: بر فرض که این حدیث صحیح السند باشد، اما باید گفت که اولاً کثرت طلاق، یا به عبارتی مطلاق بودن، هیچ منافاتی با مقام امامت و عصمت ندارد. آنچه در روایات دیگر از آن نهی شده است، طلاق از روی خوشگذرانی است، یعنی اینکه فرد زنی را به عقد خود در آورده و بعد بهخاطر تنوع در انتخاب همسری دیگر، او را طلاق دهد. در هیچ روایت صحیح السندی نیامده است که طلاقهای امام حسن (علیه السلام) ذوقی و برای خوشگذرانی بوده است.
نکته دوم: راویانی که حدیث را نقل کردهاند، به این قرار میباشند. «حُمَیْدُ بْنُ زِیَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَهَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زِیَادِ بْنِ عِیسَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ عَلِیّاً قَالَ …» دو نفر از راویان این حدیث، از جمله «حمید بن زیاد» واقفی مذهب[۲] هستند.
نجاشی درباره «حمید بن زیاد» میگوید: «حمید بن زیاد، انسانی مورد وثوق بود. او واقفی مذهب است و در میان آنها دارای جایگاه بود.»[۳]
شیخ طوسی درباره روایتی که یکی از راویان آن، غیر شیعه دوازده امامی باشند، میگوید: «اگر راوی از یکی از فرقههای شیعه (غیر از دوازده امامی) مانند فطحیه، واقفیه، ناووسیه و غیر اینها باشد، در روایت آنها نظر میشود، اگر قرینهای که بتواند آن را تقویت کند، باشد یا روایتی دیگر از ناحیه افراد مورد وثوق، در اینباره بوده باشد، عمل به آن واجب است و در صورتیکه روایتی مخالف با آن، از سوی افراد مورد وثوق وجود داشته باشد، باید روایات آنها را رها کرد و به روایات افراد ثقه عمل نمود.
نکته سوم: بنابر اعتقاد شیعه هر روایتی که مخالف با قرآن باشد مردود است، روایت مورد استدلال وهابیون (که با آن میخواهند عصمت امام حسن را خدشهدار کنند) مخالف با آیه تطهیر میباشد، همان آیهای که عصمت اهل بیت (علیهم السلام) را اثبات میکند.[۴]
با این اوصاف چگونه ممکن است، امیر مؤمنان (علیه السلام) با این واژه، [مطلاق]، قصد نکوهش امام حسن (علیه السلام) را داشته باشد و بخواهد فرد معصوم را تنقیص نماید. از اینرو علامه مجلسی در شرح این روایات چنین میفرماید: «چه بسا هدف امیر مؤمنان (علیه السلام) امتحان مردم و بهدست آوردن مراتب آنان [و پایبندیشان به امام معصوم (علیه السلام)] بود، نه اینکه بخواهند فرزند معصومشان را که از جانب خداوند، تائید شده است، زیر سؤال ببرند.»[۵]
پینوشت:
[۱]. «حُمَیْدُ بْنُ زِیَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَهَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زِیَادِ بْنِ عِیسَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ عَلِیّاً قَالَ وَ هُوَ عَلَى الْمِنْبَرِ لَا تُزَوِّجُوا الْحَسَنَ فَإِنَّهُ رَجُلٌ مِطْلَاقٌ فَقَامَ رَجُلٌ مِنْ هَمْدَانَ فَقَالَ بَلَى وَ اللَّهِ لَنُزَوِّجَنَّهُ وَ هُوَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ ابْنُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع فَإِنْ شَاءَ أَمْسَکَ وَ إِنْ شَاءَ طَلَّقَ.» شیخ کلینی، الکافی، ناشر: اسلامیه، تهران، الطبعه الثانیه، ۱۳۶۲ هـ.ش. ج ۶ ص ۵۶،
[۲]. واقفیه یا واقفه نام گروهی از شیعیان است که بر امامت امام موسی کاظم (ع) توقف کردند و از اعتراف به امامت امام رضا(ع) سرباز زده و معتقد بودند که امام کاظم (ع)، مهدی موعود است که در غیبت به سر میبرد و رجعت خواهد کرد.
[۳]. «حمید بن زیاد بن حماد … کان ثقه واقفا وجها فیهم.» النجاشی، فهرست أسماء مصنفی الشیعه المشتهر ب رجال النجاشی، تحقیق: السید موسی الشبیری الزنجانی، ناشر: مؤسسه النشر الاسلامی، قم، الطبعه: الخامسه، ۱۴۱۶هـ. ص ۱۳۲٫
[۴]. آیا آیه تطهیر در شان زنان پیامبر نازل شده است؟
[۵]. المجلسی، مرآه العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ناشر: دار الکتب الإسلامیه، تهران، الطبعه: الثانیه، ۱۴۰۴هـ، ۱۳۶۳ش، ج۲۱، ص ۹۶٫