آیا بر عدالت صحابه اجماعی وجود دارد؟
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از دلائل اهل سنت برای عدالت صحابه اجماع است. برخى از علمای بزرگ اهل سنت، همچون ابن حجر عسقلانى و ابن عبد البر، قائل هستند که عدالت تمام صحابه امری اجماعی است.
ابن حجر در اینباره مىنویسد: «همانا اهل سنت اتفاق کردهاند بر اینکه تمامى صحابه عادلند و کسى در اینباره مخالفتى نکرده است، مگر عده قلیلى از مبتدعه.»[۱] نیز در کتاب الإستیعاب مىنویسد: «عدالت تمامى صحابه با مدح و ثناى خداى عزّوجلّ و پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) درباره آنان ثابت است.»[۲] و یا در جایى دیگر مىنویسد: «همانا بحث از احوال صحابه کفایت است، چرا که اجماع اهل حق از مسلمانان که همان اهل سنت و جماعت هستند بر عدالت آنان شکل گرفته است.»[۳]
اما آیا واقعا اجماعی بر عدالت تمام صحابه وجود دارد؟
با دقت در کلام گروه دیگر از دانشمندان اهل سنت به این نتیجه میرسیم که اندیشمندان بزرگ دیگر سنی مذهب این سخن را مردود مىدانند. ابنحاجب مىگوید: «اکثر اندیشمندان قائل به عدالت صحابه هستند، در حالىکه [این قول نیز] گفته شده است که صحابه همچون غیر صحابه هستند [یعنى در میان آنان نیز مانند سایر مردم هم عادل وجود دارد و هم غیر عادل] و نیز گفته شده صحابه تا هنگام بروز فتنهها [یعنى تا پیش از قتل عثمان] عادلند، اما آنان که داخل فتنه شدهاند، پذیرفته نمىشوند.»[۴]
ابوحنیفه نیز درباره صحابه چنین مىگوید: «همه صحابه به جز چند نفر عادلند، سپس مالک و ابوهریره را شمرد.»[۵] شعبه نیز به صراحت مىگوید: «ابوهریره همواره [در احادیث] تدلیس مىکرد.»[۶]
نتیجه: به حکم عقل و نقل، در میان صحابه – همچون سایر مردم- هم عادل وجود دارد و هم فاسق.
واضح نیست این اعتقاد غلط از کجا در اندیشه اهل سنت و وهابیون سرچشمه گرفته است که تمامى صحابه را مبرّا از بدىها دانسته و عادل شمردهاند و اعتقاد به عدالت صحابه را واجب دانستهاند؟
و بر همین اساس، آنچه را که از صحابه رسیده مىپذیرند و چنانچه مطالب آنها با نصوص صریح قرآن و سنت رسول خدا (صلى الله علیه و آله) مخالف و در تنافى باشد، در تأویل آن مىکوشند و جاى بسى تعجب است که براى توجیه پندار غلط خود، به احادیث ضعیف و بىاساسى که در فضیلت صحابه نقل شده است استناد مىکنند!
پینوشت:
[۱]. «قد اتفق أهل السنّه على أنّ الجمیع عدول، ولم یخالف فی ذلک إلا شذوذ من المبتدعه». حسینی میلانی، عدالت صحابه، قم: الحقایق، ۱۳۹۳ ه. ش، چاپ اول، ص ۲۷۳ (الإصابه، ابن حجر ۱/ ۱۳۱)
[۲]. «ثبتت عداله جمیعهم بثناء الله عز وجل علیهم وثناء رسوله علیه السلام».ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفه الأصحاب، بیروت: دار الجیل، ۱۴۱۲، الطبعه الأولى، تحقیق: علی محمد البجاوی، ج ۱ ص ۲
[۳]. «قد کفینا البحث عن أحوالهم لإجماع أهل الحقّ من المسلمین وهم أهل السنه والجماعه على أنّهم کلّهم عدول». همان ج ۱ ص ۱۹
[۴]. «الأکثر على عداله الصحابه، وقیل کغیرهم، وقیل إلى حین الفتن فلا یقبل الداخلون، لأنّ الفاسق غیر معیّن، قول رابع وقالت المعتزله، عدول إلّامن قاتل علیّاصحابه». حسینی میلانی، عدالت صحابه، قم: الحقایق، ۱۳۹۳ ه. ش، چاپ اول، ص ۲۷۴، (المختصر المنتهى، ابن حاجب، ۲/ ۶۷)
[۵]. «و الصحابه کلهم عدول ما عدا رجالا ثم عد منهم أبا هریره و أنس بن مالک». ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم: مکتبه آیه الله المرعشی، ۱۳۷۸- ۱۳۸۳ ه ش، ج ۴ ص ۶۸.
[۶]. «کان أبوهریره یدلّس». ذهبی، سیر أعلام النبلاء، بیروت: مؤسسه الرساله، ۱۴۱۳، الطبعه التاسعه، تحقیق: شعیب الأرناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ج ۲ ص ۶۰۸