برشی از یک کتاب (۱)
برشی از یک کتاب (۱)
داستاهای کوتاه
بعضی ها اصلا به این خاطر به دنیا می آیند که کاری نکنند. من هم یکی از همانها هستم: نه در محیط درس و دانشکده شق القمری کردم و نه در محیط کار و حرفه ام. این است که دیگر انتظار معجزه ای را نمی کشم و نتیجتا هیچوقت هم توی ذوقم نمی خورد!
اگر بشنوید حوادث مهم زندگی من چه چیزهایی هستند حتما تعجب می کنید: مثلا تماشاخانه رفتن دیروزمان، و یا این گفتگوی امروزمان _ خیال نمی کنم هیچ وقت هم حادثه مهم تری برایم اتفاق بیفتد! گمانم سهم من گذشتن از میان دنیاست بدون برخورد کردن با آن و یا اثر گذاشتن بر آن! هیچ نمی دانم که این سرنوشت خوبست یا بد. من نه می میرم و نه عاشق می شوم.
آنسوی حریم فرشتگان
مورگان فورستر